شخصیتهای مشترک در داستانهای ارباب حلقهها و هابیت
حماسههای فراموش نشدنی ارباب حلقهها و هابیت از جی. آر. آر. تالکین میزبان حضور شخصیتهای نام آشنا و یا اشاراتی به آنها بوده است.
جی. آر. آر. تالکین افسانهای در زمان حیات خود دست به خلق دنیای فانتزی خارقالعادهای زد که پس از گذشت سالیان بسیار هنوز هم میتواند هر مخاطبی را به وجد بیاورد. دنیایی که اگرچه چیزی بالغ بر ۱ قرن از آن میگذرد اما به معنای واقعی کلمه در ارائه مفهوم نبرد خیر و شر هیچ رقیبی حتی به گرد پایش نزدیک هم نشده و قدرتمندانه به عنوان نماد ژانر فانتزی شناخته میشود.
داستانهای هابیت و ارباب حلقهها که اقتباسهای پرفروش و ارزشمندی در سینمای هالیوود دریافت کردهاند، علیرغم آن که به لحاظ داستانی فاصله چندین دههای با یکدیگر دارند اما میزبان حضور شخصیتهای مرتبطی میباشند که مطالعه تاریخچه آنها میتواند برای دوست داران حماسه تالکین از جذابیت ویژهای برخوردار باشد.
به همین سبب نیز در مقاله امروز به سراغ معرفی شخصیتهایی رفتهایم که یا خود شخصاً در داستانهای ارباب حلقهها و هابیت حضور داشته و یا اشاراتی به آنها در طول وقایع شده است.
گلوئین
دوارفها در دنیای خلق شده توسط تالکین به عنوان مردمان سرسختی توصیف شده که از پس حتی بدترین شرایط ممکن نیز بر خواهند آمد.
با این حال حتی آنها نیز در دوره سوم با سختیها و چالشهای مرگباری مواجه شده که قدرت و موجودیتشان را تحتالشعاع قرار داده است. تورین سپر بلوط برای باز پس گیری سرزمین مادری خود به همراه ۱۲ تن از دوستانش راهی ماجراجویی خطیری میشود که آنها را با وقایع غیرمنتظرهای مواجه میکند. یکی از این ۱۲ دوارف مردی به نام گلوئین نام دارد که نقشی فرعی در این حماسه ایفا کرده است. مردی که بعدها در جریان وقایع ارباب حلقهها نه خودش، بلکه پسرش به نام گیملی وارد میدان شده و فرودو بگینز را در ماموریتش برای نابودی حلقه همراهی میکند که دوستی او با لگولاس به وقایع جذاب و به یاد ماندنی ختم شده است.
پادشاه جادوپیشه آنگمار
سائورون برای به نابودی کشاندن تمام سرزمین میانه دست به دامن جادو و طلسمهای سیاهی شد که منجر به تباهی برخی از موجودات جبهه روشنایی شده است.
او برای به تباهی کشاندن انسانها از ۹ حلقه نمادین استفاده کرد تا به واسطه آن قلمرو خود را در سرزمین میانه گسترش دهد. یکی از این افراد که تسلیم سیاهی سائورون شد، پادشاه جادوپیشه آنگمار نام دارد که اطلاعات چندانی از زندگی گذشته او در دسترس نبوده است. رهبر نزگولها و سواران سیاه که از تواناییهای مرگباری بهره برده تا بتواند خادم خوبی برای ارباب خود یعنی سائورون بوده باشد. شخصیتی که نقشی محوری در وقایع هابیت و حضوری چشمگیر در جریان حماسه ارباب حلقهها داشته و بارها و بارها قهرمانان داستان و نیروهای روشنایی را با چالشهای مرگباری مواجه کرده است.
گالادریل
شاید که نیروهای روشنایی در تقابل با نیروهای تاریکی سائورون از قدرت چندانی برخوردار نبوده باشند اما دلیل نمیشود که یکی از توانمندترین شخصیتهای سرزمین میانه را نادیده بگیریم.
بانو گالادریل، الف قدرتمندی که به عنوان نماد جبهه روشنایی شناخته میشود، آنقدری توانمند ظاهر شده که حتی سائورون نیز از وی وحشت دارد. یک چهره افسانهای و تاثیرگذار در رویارویی جبهههای خیر و شر که از حلقه قدرتمندی تحت عنوان ننیا بهره برده که تواناییهای شگفتانگیزی را به صاحب خود اعطا کرده است. گالادریل در هر جفت حماسه به تصویر کشیده شده توسط تالکین یعنی هابیت و ارباب حلقهها حضور جذابی از خود را به معرض نمایش گذاشته و بارها و بارها در تاریکترین لحظات ممکن به مانند یک نور راهنما وارد میدان شده و قهرمانان داستان را از شکست و تباهی نجات داده است.
لگولاس
به صورت کلی موجودات الف در داستانهای فانتزی از محبوبیت قابل توجهی در نزد مخاطبین بهره میبرند؛ مخصوصاً در دنیای فانتزی تالکین که آنها موجوداتی به شدت قدرتمند و تاثیرگذار به تصویر کشیده شدهاند.
یکی از محبوبیتترین شخصیتهای ارباب حلقهها که بینندگانش را حسابی به وجد آورده، تنها فرزند پسر شاه تراندوئیل یعنی لگولاس نام دارد که مهارت عجیب و غریبی در استفاده از کمان داشته و رابطه وی با گیملی نه تنها به عنوان یک دوستی نمادین شناخته میشود، بلکه به صورت کلی تاثیر قابل توجهی بر ارتباط نژادهای الف و دوارف نیز داشته است. شخصیتی که محبوبیت وی پیتر جکسون را مجاب کرد تا لگولاس را برخلاف منبع، وارد داستان هابیت کرده و وی را به عنوان شخصیت مهمی در جریان رویداد “نبرد ۵ ارتش” به تصویر بکشد.
الروند
ویژگی بارز نژاد الف در دنیای سرزمین میانه (و چه بسا فراتز از آن و در کلیت ژانر فانتزی) برخورداری از طول عمر بلندی میباشد که به آنها اجازه داده تا وقایع مختلفی را در طول تاریخ تجربه نمایند.
یکی از تاثیرگذارترین شخصیتهای جبهه روشنایی که چه از باب دانش و خرد و چه در حوزه جنگاوری، دستاوردهای قابل توجهی به ثبت رسانده و رشادتهای ارزشمندی را به معرض نمایش گذاشته، ارباب ریوندل یعنی الروند نام داشته است؛ کسی که میتوان او را مهمترین الف به نمایش گذاشته شده در داستانهای هابیت و ارباب حلقهها خطاب کرد. خانواده او اصولاً از داستان جذابی برخوردار میباشد: زیرا صاحب پدری به نام ارندیل بوده که به عنوان افسانهایترین الف در دوره نخست سرزمین میانه شناخته میشود و همچنین از برادری به نام الروس بهره میبرد که جاودانگی خود را رها کرد تا به انسانها پیوسته و دوره جدیدی را برای آنها به ارمغان بیاورد. دخترش آرون نیز بعدها تصمیمی همچون عموی خود گرفت و برای زندگی در کنار معشوقهاش یعنی آراگورن، جاودانگی خود را رها کرد و با پادشاه برحق گاندور ازدواج نمود.
سارومان
زمانی که سائورون به سرزمین میانه حمله نمود تا ساکنین آنجا را به زانو دربیاورد، تنها امید مردم به حضور ۵ جادوگر مربوط میشد تا بلکه قدرتمندترین آنها یعنی سارومان بتواند سد محکمی در برابر شرارتهای ارباب تاریکی باشد.
با این حال وقتی که حتی سارومان نیز تسلیم وسوسههای تاریکی گشت و به تباهی رانده شد، اوضاع برای نیروهای روشنایی رو به وخامت گذاشت و دیگر امید چندانی به ایستادگی در برابر سائورون وجود نداشت. او دقیقاً نقطه مقابل بهترین جادوگر داستانهای تالکین یعنی گندالف به شمار میرود که به سبب جاهطلبیهای بی حد و اندازهاش به متحدان خود خیانت کرد و سرزمینهای بیشتری را به نابودی کشاند. سارومانی که در داستان هابیت نیز نقشی کوتاه داشته که حتی در آن زمان نیز میتوان جلوههایی از شرارت و طمع وی را مشاهده کرد.
بیلبو بگینز
هابیتها جزو نژاد ضعیف و همیشه در خطر سرزمین میانه به شمار رفته که تا حد ممکن خود را از هر گونه تهدیدی مخفی نگه داشتهاند.
با این حال جالب است که همین نژاد در ظاهر ضعیف و بی دست و پا تاثیر قابل توجهی در پیروزی روشنایی بر تاریکی داشته است. از فرودو بگینز گرفته که حلقه قدرت را با فداکاریهای بسیار به کوه نابودی کشاند و خطر آن را برای همیشه از بین برد تا عضو دیگر خانواده وی یعنی بیلبو بگینز که به عنوان یکی از یاران تورین سپر بلوط راهی ماجراجویی خطیر و پرفراز و نشیبی شد تا بلکه بتواند سرزمین مادری دوارفها را باز پس بگیرد. مردی با اخلاقیات عجیب و غریب که از قلبی رئوف و بخشنده بهره میبرد و با پیدا کردن حلقه سائورون و مخفی نگه داشتنش، موجب رقم خوردن وقایعی شد که به عنوان پایه و اساس حماسه ارباب حلقهها شناخته شده است.
سائورون
پس از سقوط مورگوت به عنوان مرگبارترین ارباب تاریکی که سرزمین میانه تاکنون به خود دیده، سر و کله ارباب جدیدی به نام سائورون پیدا میشود. فرمانده نظامی و دست راست سابق مورگوت، در اصل جزوی از نیروهای روشنایی محسوب میشد که در دام تباهی مورگوث گرفتار گشت و به سیاهی و خباثت کشیده شد.
سائورون به عنوان ارباب تاریکی دوره دوم و سوم، سرزمین میانه را به جنگ و آشوب کشید و خرابیهای بسیاری به بار آورد. موجودی که برخلاف رهبر سابق خود، از نیرنگ خاص و قابل توجهی بهره برده و به سبب همین ویژگی بسیاری از مردمان نژادهای الف، انسان و دوارف را به تباهی کشانده و آنها را به خادمین ارتش خود تبدیل میکند تا به واسطه حلقه یگانه نقشههای پلید خود برای نابودی سرزمین میانه را عملی نماید. طبیعیست که هابیت و ارباب حلقهها میزبان شرارتهای قدرتمندترین ارباب تاریکی زمانه خود باشد که در ظاهر و فرمهای مختلف وقایع مرگباری را رقم زده است.
گندالف
حال میرسیم به شخصیتی نمادین که اگرچه نمیتوان وی را قهرمان داستانهای تالکین خطاب کرد اما بدون حضور او، قهرمانان داستان توانایی کسب هیچ دستاورد و پیروزی را نخواهند داشت.
از بیلبو بگینز در جریان وقایع هابیت گرفته تا فرودو بگینز در جریان رویداد ارباب حلقهها، قهرمانان داستان و به صورت کلی نیروهای روشنایی از چراغ راهنمایی به نام گندالف برخوردار میباشند که بارها و بارها حتی به قیمت از دست دادن جانش آنها را در طول مسیر برای رویارویی با ارباب تاریکی همراهی نموده است. او یکی از ۵ جادوگری بود که توسط خدای یگانه سرزمین میانه به میان مردم فرستاده شد تا آنها را در برابر تاریکی راهنمایی نماید؛ با این حال پس از چندین قرن گندالف به تنها عضو باقی مانده از آنها تبدیل شد که به وظیفه خود وفادار ماند و زندگیاش را صرف خیر و صلاح مردم سرزمین میانه کرد. اساساً همین روحیه فداکارانه و بخشنده گندالف بود که سبب شد تا از خاکستر برخواسته و به جادوگر سفید قدرتمندی تبدیل شود که نیروهای تاریکی از وی وحشت داشتهاند.
گالوم
در نهایت میرسیم به شخصیت نمادین سرزمین میانه یعنی گالوم که نماد طمع و فروپاشی اخلاقی از دید تالکین تصور شده است.
حقیقت ماجرا اینجاست که حلقه یگانه منجر به نابودی و فروپاشی شخصیتهای متعدد و چه بسا قدرتمندی در این سرزمین شده است. با این حال هیچکدام از آنها به مانند گالوم شیفته حلقه نبوده و به طبع هیچکس به مانند وی فروپاشی اخلاقی و روانی را تجربه نکرده است. هابیتی که به شکلی اتفاقی سلاح مخفی سائورون را پیدا کرد و به معنای واقعی کلمه عاشق و شیفته آن شد تا در نهایت هویت خود را از دست داده و به موجود فاسد و زشتی تبدیل شود که تماشایش هر مخاطبی را تحت تاثیر قرار داده است. او به لطف برقراری ارتباط با بیلبو و فرودو بگینز و تاثیر به سزایی که در زندگی آنها داشته، در هابیت و ارباب حلقهها به طرز فراموش نشدنی حضور یافته و در نهایت نیز همراه با حلقه در کوه نابودی برای همیشه از بین رفته است.
شخصیت مورد علاقه شما در بین اسامی نام برده شده چه نام دارد؟ آیا میتوانید شخصیتی را از حماسه و داستانهای فانتزی دیگر نام ببرید که به مانند گالوم نماد فروپاشی برای طمع بوده باشد؟ ایا فصل دوم مجموعه تلویزیونی حلقههای قدرت میتواند جلوه ارزشمند و جذابی از شخصیتهایی همچون گالادریل و سائورن را به معرض نمایش بگذارد؟ نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.
منبع: CBR
پر بحثترینها
- اینترگلکتیک، کانکورد، ناتی داگ؛ در اتاق فکر سونی چه میگذرد؟
- گزارش: طراحی سختافزار پلی استیشن ۶ برخلاف نسل بعدی ایکس باکس، به پایان رسید
- حساب توییتر پلی استیشن باعث ترند شدن دوباره Bloodborne Remake شده است
- یوشیدا: Horizon Forbidden West در حد انتظارم نفروخت
- یوشیدا: اگر خواهان بازی های انحصاری جدید PS5 هستید، بهتر است از ریمسترها حمایت کنید
- شایعه: اطلاعات فاش شده از GTA 6 توسط کاربری که ادعا میکند چندین ساعت از گیمپلی را دیده است
نظرات
فقط گالوم به خاطره بازیه شاهکارش
فقط گندالف که توی هر دو گروه همه کار کرد
فقط استاد بیلبو
واقعا خاطرات ما با این ۶گانه پیتر جکسون شکل گرفته
شاهکار برازنده این فیلمو داستانه
ارباب حلقه ها >>>>>>>>>>> هری پاتر
هری پاتر هم به خودی خود فیلم خوبیه
درست نیست با ارباب حلقه ها مقایسه بشه
من با این فیلما خیلی خیلی حال کردم. مخصوصا اونجا که گاندولف میاد پادشاه الکی گاندور رو کتک میزنه
تو نه تنها ارباب حلقه هایی بلکه ارباب تمام فیلم و داستان های فانتزی هستی
حق
غلام ❤️
عشقم لگولاس ، اصلا بخاطر لگولاس دیدم فیلمو
همیشه برام سوال بوده که مگه گندالف سفید نمی تونسته حریف ویج کینگ بشه؟پس چرا عصای جادوییش رو در درگیری با ویچ کینگ از دست داد! چون گندالف خاکستری یک مایار بوده پس گندالف سفید که بماند به خاطر همین اساسا یک مایار قدرتمندتر از نوچه سایرون مثل ویچ کینگ و سواران سیاه بوده
محتملترین پاسخ به این سوال این است که این مبارزه هرگز در کتابها اتفاق نیفتاده است و پیتر جکسون و تیمش آزادی عمل کامل داشتن تا نبرد را همانطور که میخواهند بسازن، نه آنگونه که تالکین آن را به تصویر میکشید. در حالی که هر دو در نبرد میناس-تیریت حضور داشتند، گندالف و ویچ-کینگ هرگز در اثر اصلی تالکین رو در روی هم قرار نمیگیرند. اگر آنها این کار را میکردند، گندالف احتمالاً بر حریف خود پیروز میشد.
اما از نقطه نظر ساخت فیلم، این صحنه به عنوان تنش مضاعفی عمل میکند. این صحنه به سادگی نشان میدهد که ویچ-کینگ چقدر خطرناک است و شکست او توسط Eowyn را بیش از پیش مهّم و چشمگیر میکند.
شایان ذکر است که گندالف لزوماً یک مبارز بزرگ نبود. در حالی که او قدرت زیادی داشت، تخصص او در مذاکره و الهام بخشیدن به اطرافیانش بود. با اینحال، اکثر طرفداران تالکین موافقند که گندالف باید در مبارزه با ویچ-کینگ قوی تر از آنچه که در فیلم نمایش داده شده است نشان داده میشد.
منبع: سایت CBR