نقد فیلم Rebel Moon | هفت سامورایی به روایت زک اسنایدر
مارتین اسکورسیزی بزرگ بارها در مصاحبههای خود عنوان کرده که ژانر ابر قهرمانی و فیلمهای پرده سبز محور در حال نابودی سینما هستند؛ اما به نظر من این فیلمها عددی نیستند که بتوانند سینما را نابود کنند، اینها خود درحال نابودیاند. شاید یک مدتی مخاطب را مجذوب صحنههای عظیم خود کنند، صحنههایی که با پرده سبز ساخته شدهاند. اما هر چه باشد این مخاطب درنهایت از این همه صحنههای تکراری و مبتذل خسته خواهد شد. Rebel Moon یکی از فیلمهایی است که کم کم دارد ناقوس مرگ این فیلمها را به صدا در میآورد. این فیلم در با ادبترین حالت ممکن یک زباله است. نه فضا دارد، نه بازی و نه تخیل. زک اسنایدر نیز مثل همیشه الکی آمده تا الکی چیزی را گنده کند؛ اما مثل همیشه خبری نیست.
بنده در نقد سریال The Wheel of Time مفصل درباره تخیلسازی در سینما نوشتم. اما به دلیل مستقل بودن هر نقد، بازهم کمی توضیح میدهم. سینما مدیوم دیدن است نه تخیل. یعنی ما در سینما هرچه لازم باشد را میبینیم و از طریق این دیدن میتوانیم جاهایی که در فیلم نیست را هم حس کنیم و تخیل کنیم. انیمیشن سریالی آواتار آخرین بادافزار را در نظر بگیرید. تمامی عناصر و کاراکترها و فضا به درستی ساخته شدهاند و مهم نیست که ما کل جهان را نبینیم، میشود فضا را حس کرد. مثل جهان خودمان. مثلا ما شیراز را ندیدهایم، اما به دلیل آشنایی با فرهنگ ایرانی، به دلیل شناختن این شهر از بُعد تاریخی و اقتصادی؛ تقریبا میشود این شهر را فهمید. اما مشکلی که فیلم Rebel Moon دارد این است که فضایی در آن وجود ندارد. اصلا چارچوبی نیست. سرزمین مادر دقیقا کجاست؟ این موجودات چه هستند؟ از چه گونهای؟ از کجا آمدهاند؟ اینها سوالاتی است که یک فیلمساز درست با ساخت فضای درست و همچنین مواجه کاراکتر با این فضا، میتواند به این سوالات پاسخ دهد. اما در Rebel Moon فضاپیما از سیارهای به سیاره دیگر رفته و هربار موجوداتی عجیبی نمایان میشوند؛ موجوداتی که نمیشود آنها را فهمید چرا که فضا را نمیشود فهمید. همانطور که نوشتم، سینما مدیوم دیدن است. یعنی باید همهچیز را به درستی دید و درک کرد. دیدن هم چارچوب دارد. پس وقتی دیدن چارچوب دارد و از طرفی سینما با دیدن سروکار دارد، پس تخیل در سینما و همچنین ساختن این تخیل بسیار سخت است. مگر به به دست افراد کاربلد. کسی که در همان نیم پرده اول واقعیت و پایه جهان درون اثرش را میسازد و بعد از آن میشود با اثر ارتباط برقرار کرد.
Rebel Moon در کنار تمام ایراداتش، یک ایراد مهم دارد. اثر خیلی سطحی است. همهچیز تیپیکالی ساخته شده تا برای یک بار دیدن مخاطب را قانع کند. مثلا لباس سربازهای سرزمین مادر را در نظر بگیرید که به روستا میآیند. لباس و یونیفرم این سربازها شبیه افسران حزب نازی است. حتی کلاه و زاویه هم همان است. به نظر شما چرا زک اسناید چنین کرده؟ چون بلد نیست شرارت بسازد و شر را صرفا با دست به دامن شدن نازیها میسازد. یا زمانی را در نظر بگیرید که این سربازان شرور وارد روستا شده و فرمانده این اجتماع کمونیستی را کشتند. دختری زیباروی برای سربازان آب برده و آنها قصد تعارض به وی دارند. در میان همان سربازان، سرباز جوانی چنان خود را به آب و آتش میزند و از دختر دفاع میکند که اصلا ما نمیفهمیم چرا؟ معشوق اوست؟ صرفا از روی انسانیت است؟ اصلا چرا دختر با وجود اینکه میبیند این افراد شرور هستند برای آنها آب میبرد؟ کسی نیست که او را توجیه کند؟ میبینید؟ میتوانم تا فردا برایتان مثال بزنم. اما جان کلام بنده این است که همهچیز در فیلم Rebel Moon سطحی است. هیچ کنشی حس نمیشود و کارگردان احتمالا همه فیلم را در یک تیک گرفته است.
یا به کاراکترهای فیلم رجوع کنیم. در میانه فیلم و در سکانس پشت سکانس افرادی به گروه ملحق میشوند تا از روستا دفاع کنند. یکی را فرمانده نابغه مینامند. یکی را شمشیرزن افسانهای و یکی را شاهزاده با شرافت و گم شده. سوال من این است. آیا نابغه بودنِ آن مرد سیاهپوست حس میشود؟ چرا این فرمانده، یک فرماندهی ساده نمیکند؟ زن آسیایی را در نظر بگیرید. به او میگویند شمشیرزن افسانهای. اصلا شمشیرزنی او جالب بود؟ چگونه شمشیر زد که شد افسانهای؟ بازهم میگویم که در Rebel Moon عملا همهچیز سطحی و دروغین است. کل فیلم پُر است از دیالوگهای الکی با کاراکترهایی که فقط لقب بزرگ دارند.
در تایتل نوشتهام: هفت سامورایی به روایت زک اسنایدر. شاید به نظرتان این نوشته عجیب بیاید اما آقای اسنایدر نمیدانم با چه حسابی و کتابی؛ اما به سراغ هفت سامورایی کوروساوا رفته. امیدوارم که این شاهکار دیده باشید و اگر ندیدهاید، حتما ببینید. در آن فیلم درخشان یاغیها به روستایی بی دفاع حمله کرده و قصد دزدین آذوقه آنها دارند. عدهای به شهر رفته و برای مقابله، مبارز جمع میکنند. زک اسنایدر نیز در Rebel Moon چنین کرده. اصلا قصد مقایسه این دو را ندارم که همهچیز مشخص است. اما درباره دفاع از روستا چنیدن مسئله مطرح است. در هفت سامورایی شجاعت، فقر، شرافت و افتخار را میشود در چهره کاراکترها فهمید. اما کاراکترهای Rebel Moon مسخرهاند.
اقتباس بعدی نیز در از جنگ ستارگان اتفاق میافتد. اما امپراتوری جنگ ستارگان یک امپراتوری چارچوب دار و واقعی است. اما در Rebel Moon امپراتوری چیست؟ اُبهت این پادشاهی ساخته میشود؟ قومها و نژادهای مختلف چه؟
مسئله مهم دیگر بُعد اکشن Rebel Moon است. به نظرم Rebel Moon در اکشن از همهچیز بدتر است. در بیشتر اوقات نبرد تن به تن دوربین ۱۹ دقیق از ۲۰ دقیقه را اسلوموشن میشود. قهرمان داستان تفنگ به دست گرفته و شلیک میکند و ناگهان دوربین آهسته میشود. سپس بازهم کار به مشت و لگد میکشد و دوربین بازهم آهسته میشود. البته آهسته شدن دوربین دلیل بد بودن اکشن نیست. اکشنِ Rebel Moon فینفسه بد است. نه درگیریها درگیری است و نه نبرهای حماسی. اصلا نوع گلولههایی که شلیک میشود و حتی جای زخمها بد است.
در پایان میشود گفت که Rebel Moon جزو بدترین آثار امسال است و اصلا ابدا هیچ نکته مثبتی ندارد. در مرحله اول کارگردانی بد است و به واسطه کارگردان عزیز، فضاسازی و پرده سبز هم زباله است. بازیگری نیز سطحی است. مواجه بازیگر با فضای آخرالزمانی و وحشیانه نیست بلکه مقابله با پرده سبز است. چشمها هیچ حسی به اتفاقات ندارند و همه آمدهاند تا آخر سالی یک پولی به جیب بزنند. در بحث فیلمنامه هم باید گفت که Rebel Moon بد است و دلیل این بد بودن نیز دوباره به فضاسازی برمیگردد. وقتی فضای Rebel Moon ساخته نمیشود، پس هیچچیز آن ساخته نمیشود.
پر بحثترینها
- ادعای مدیر سابق Sweet Baby: استودیوها سراغ ما میآیند تا داستان بازیهایشان را بهبود دهیم
- مشخصات کامل سختافزار پلی استیشن ۵ پرو فاش شد
- مدیرعامل پلی استیشن: طرفداران باید انتظارات خود را کاهش دهند، PS5 Pro یک کنسول نسل بعدی نیست
- سازنده سابق راکستار: مردم سالها از واقعگرایی GTA 6 صحبت خواهند کرد
- ۷ بازی مخفیکاری با پیشرفتهترین هوش مصنوعی دشمنان
- ادعای سازنده Concord: اثری ساختیم که تجربه فوقالعادهای را به گیمرها ارائه میدهد
- تهیهکننده Final Fantasy: اسکوئر انیکس میخواهد بازیهای آینده را همزمان روی Xbox منتشر کند
- شمار بازیکنان همزمان Dragon Age: The Veilguard در روز عرضه به بیش از ۷۰,۰۰۰ نفر رسید
- نقد و بررسی فیلم Joker: Folie à Deux | هیچ جوکری وجود ندارد
- Horizon Zero Dawn Remastered در زمان عرضه روی استیم تنها ۲.۵ هزار بازیکن فعال داشته است
نظرات
حالا اینقدر بد میفرمایید نبود…
این فیلم درسته خیلی خیلی راضی کننده نبوده، اما هدفش فقط سرگرمی و انگیزش دادن بوده.
داستان درسته شاهکار نیست، اما با یک داستان خطی و معمولی و سبک طرف هستیم که هدفش فقط سرگرم کردن مخاطب است.
جلوههای ویژه میتوانست بهتر کار شود، اما بهرحال بااینحال خوب و جذاب بود.
اما در کل پیامهای مثبتی هم داشت که اگر بیننده درست ببینه، متوجه خواهد شد.
تشکر از شما🙏🏻💚🌱
دوست عزیز این سبک دنیا سازی هیچ پیامی ندارند و جزو بیس یا بدنه اصلی داستان هستند اگر شما میخواید یک جهان فانتزی تخیلی حماسی بسازید نیاز به قدرت مطلق دیکتاتوری دارید که شخصیت پردازی شون به شکل دیکتاوریهای روز دنیا هستن و در بعد دیگه قهرمان داستان با پیچش خاص یا کلیشه ای که سرنوشت اون و جهانسازیش و گذشته اش با دیکتاتوری گره خورده و چیز جدید و عجیبی نیست ، فیلم سعی کرده که وام گیرنده اثار این ژانر باشه ، از وارهمر گرفته تا تلماسه و مخلوطی از اثار کلاسیک سینما همانند تیتر و بن هور ، و افسانه های کهن مانند بیوولف ،البته الهام گیری از دنیای بازیهای ویدیو رو هم میشه ازشون دید مثل دنیای سیاست و خشونت سری بازی کیلزون ، فیلم بدون درنگ با کپی محض و زشت خودشو جمع و جور کرده و اون چیزی که شما ازش به عنوان پیام دریافت کردید جزو اصول داستان نویس و جهانسازی هست ، بحث منتقد عدم نبوغ و خلاقیت در ساخت دنیا سازی هست، که باید یا جدید باشه یا یک کپی اما متفاوت و خوب، که فیلم در این چارچوب ری….
من منتقد فیلم نیستم،جرئت هم نمیکنم نقد کنم چیزی که توش مهارت ندارم وبی بنظرم دیگه شما هم دیگه دارین خیلی سخت میگرین، AAA ترین گسم ها صنعت بازی ها ویدیویی هم معمولا المان تازه ای برای ارائه ندارن،میگیرن الماان ها بازی ها دیگه رو اد میکنن،حالا یه بازی مثل Sekiro توی چند سال شاید ظاهر بشه که یه حرف تازه بزنه،همین حرف هم درمورد روایت هم هست،حتی خود ژاپنی ها هم توی روایت گیم ها و انیمه هاشون هم همیشه روایت تازه و حرف تازه ای ندارن ولی با فن سروایس یا اکشن و و شخصیت ها پتفاوت سعی میکنن یه چیزی بگن،حتی بعضی کارگردانا سعی میکنن داستان ها قبلیشون به شکل متفاوتی دوباره بگن…حالا این فیلم قرار نبود کار جنگ ستارگان دهه ۹۰ میلادی تکرار کنه،ولی با فیلم ها اکشن امروزی هم به راحتی قابل روایته،دیگه این خیلی تخصیصیه که بگیم آیا این اثر چیزی تازه ای به صنعت سینما اضافه کرده یا نه..چون اینطوری باشه باید ۹۰ آثار گیم و انیمه بندازیم کنار
مهم “چه” گفتن نیست، مهم “چگونه” گفتن است. چگونه یعنی تعلیق و تعلیق یعنی سینما…
خیلی درست گفتی. متاسفانه این قضیه رو اونائیکه مثلاً میخوان بگن “ما خیلی خفن هستیم” درک نمیکنن. تازه همون جنگ ستارگان هم از کتاب DUNE الهام گرفته بود.
دیگ به دیگ میگه روت سیاه
دوست عزیز اسنایدر سه چیز داشت
وقت ،اعتبار،بودجه
این کارگردان حتی توی همون دنیاهایی که زیر ساخت قوی و مستحکم داشته هم نتونسته روایت منسجم و درستی داشته باشه ،چه برسه بیاد دنیای خودشو روایت کنه
حرف من حرف منم نیست اقای کریمی هم به این موضوع نقد وارد کردن
نیازی هم نیست عقل کل و همه چیز دان باشید که بیاید نظر بدید دو ورتون داره بگید من خفنم
من ادعایی ندارم کسی هم بیاد حرفمو نقض کنه یا تایید و یه چیز بگه یاد بگیرم اوکیم مثل حرف شما که قابل توجه بود
جناب کریمی واسه دل خودش نقد نکرده قرار نیست من مخاطب با به به و چه چه بشینیم تعریف کنیم از نقدشون ، میتونیم نظر بدیم
اینجا هم یک پیج تخصصی گیمینگه هرکس میاد حرفشو میزنه میره
شما هم مطمعن باشید توی این پیج اعتبار و صحت حرفهای کاربر هیولا و استارفیلد بیشتر از من و شماست و حرص و جوش اینکه چرا هر کس در تخصصش نیست کامنت میزاره رو نخورید ما ماهی یکی میزاریم میریم
منتی هم نداریم
فضاسازی این فیلم نابود بود . این کلا تمام نکات مثبت فیلم رو از جلوی چشمام شست و برد
اتفاقا به نظرم آقای کریمی در اشاره به بد بودن فیلم کم کاری کرده
این فیلم به طرز بی رحمانه ای مبتذل و بی محتواس
چه خوشحالم که میبینم مخاطب اینقدر در نقد و فرهنگ نقد جدی شده. احسنت به شما
❤️🙌
اقای کریمی عزیز به نظرم پشت این نوع فیلم ها ی سیاست کثیفی هست ک داره سلیقه مخاطب رو میبره به سمتی ک خودشون میخان دقیقا مثل کاری ک پروژه های مارول و دی سی کردن البته ک این فیلم برای اسنایدر بیشتر حکم دست پا زدن تو منجلابی داشت بعد از شکستش پروژه دی سی به وجود اومد
سلام رفیق عزیز
مهم نیست که میخوان چه کنن. تنها یک هنر مقابل زمان دوام میاره.
این فیلم ها هیچوقت در مقابل زمان پیروز نخواهند شد.
اقای کریمی عزیز به نظرم پشت این نوع فیلم ها ی سیاست کثیفی هست ک داره سلیقه مخاطب رو میبره به سمتی ک خودشون میخان دقیقا مثل کاری ک پروژه های مارول و دی سی کردن البته ک این فیلم برای اسنایدر بیشتر حکم دست پا زدن تو منجلابی داشت بعد از شکستش تو پروژه دی سی به وجود اومد
🔶 خسته نباشید آقای کریمی عزیز مث همیشه عالی ❤️
🔸 هروقت اسم زک اسنایدر رو میشنوم یک حالی میشم نمیدونم چرا اصلا با این بشر حال نمیکنم بخاطر پیشینش نیست کلا حال نمیکنم تنها فیلمی که ازش دوست داشتم Man of Steel بود که تازه اونم مشکلاتی داشت ولی خب برام قابل قبول بود بقیه فیلماش چرت محضه مخصوصا Batman v Superman: Dawn of Justice انگار داشتم فیلم بیوگرافی میدیدم دوساعت خواب بودم نیم ساعت آخر پاشدم جنگ بتمن و سوپرمن رو دیدم و…
🔸 این فیلم هم با دیدن تریلرش فهمیدم عیارش چقدره و وقتمو با دیدن خود فیلم حروم نمیکنم چقدر اعتماد به نفس داره که اینو میخواد تبدیل فرنچایز کنه با خوندن نقد شما هم فهمیدم که این فیلم اول پرده سبز بوده بعد شده فیلم 😁
فیلم Watchmen با اختلاف بهترین اثر از این کارگردانه
🔶 (UNESISM): اتفاقا دارمش ولی هنوز وقت نکردم نگاش کنم لعنتی تایمش هم دوساعتو چهلو پنج دقیقس من نمیدونم چرا این اسنایدر عادت داره که انقدر فیلماشو طولانی بسازه من کلا بخاطر نیگان (Jeffrey Dean Morgan) این فیلم رو دانلود کردم
جیمز کامرون که بیشتر عادت به ساخت فیلم طولانی داره.
…
فیلم Titanic سه ساعت و نیم، فیلم The Abyss دو ساعت و پنجاه دقیقه، Avatar دو ساعت و چهل دقیقه، Avatar 2 سه ساعت و دوازده دقیقه.
🔶 (esmaaiel_63): درسته میدونم اما جیمز کامرون کجا زک اسنایدر کجا، وسط فیلم های اسنایدر میتونی یه چرت بخوابی بری دوش بگیری یا غذا بخوری چون محتوا ندارن اما سر فیلم های کامرون کل فیلم میخکوب میشی مخصوصا ترمیناتور
والا تایتانیک هم چندان محتوا نداشت. یه داستان عاشقانه معمولی و فیلمی که میدونی در آخرش کشتی غرق میشه. فقط سکانسهای غرق شدنه کشتی از نظره تکنیکی جذاب بودن.
این فیلم اگه الآن ساخته و اکران میشد چندان فیلم خفنی به حساب نمیومد.
🔶 (esmaaiel_63): آره تایتانیک رو قبول دارم اوج فیلم همون آخرش بود که کشتی غرق میشه، ولی غیر از اون من که لذت بردم مخصوصا موسیقی فوق العاد فیلم با اینکه داستانش هم عاشقانه و معمولی بود اما درست چیده بودن و بهش پروبال داده بودن یعنی طوری نبود که خسته بشی
🔸صدردصد طبیعیه خب هر فیلمی رو اگر از اون زمان بیاریش این زمان دیگه خفن به حساب نمیاد چون دیگه به وفور از این فیلما زیاد شده جز فیلمهای خیلی خاص مث آرواره ها، ترمیناتور ۲، پارک ژوراسیک ۱ هنوزم که هنوزه وقتی تلویزیون میزاره به شخصه برام جذابن با اینکه این همه سال از اکرانشون گذشته
بازی اد اسکرین جزو معدود نقاط قوت این فیلم بود ولی درکل فیلم فاجعه ای هم نبود و از فاجعه هایی مثل مارولز یا آکوامن۲ بهتر بود.
پ.ن: مارتین اسکورسیزی بزرگ 🤔 بهتره سرش تو کار خودش باشه و با ژانرهای دیگه کاری نداشته باشه و اونا رو تخریب نکنه و به سلیقه ها هم احترام بگذاره
از این فیلم فقط صحنه های اهسته اش یادم مونده
خسته نباشید به آقای کریمی 🌹
حقیقتا منتظر بودم وقت اضافه گیر بیارم تا فیلم رو تماشا کنم
ولی اینجور که شما فرمودین نرم سراغش بهتره 🤝
سلام دوست خوبم
اگر وقت اضافه آوردی Roman Holiday ببین. هم حالت خوب شه؛ هم فیلم درست و حسابی ببینی.
دست شما درد نکنه بابت معرفی فیلم
حتما میبینمش