۱۰ آدمکش نمادین به تصویر کشیده شده در سینما

در تاریخ سینما شاهد به تصویر کشیده شدن آدمکش‌های منحصر به فرد و نمادینی بوده‌ایم که تماشای آن‌ها هر مخاطبی را به وجد خواهد آورد.

یک دسته از آثار محبوب تاریخ سینما را می‌توان به فیلم‌های مرتبط با آدمکش‌ها نسبت داد که توسط کارگردانی‌های مختلف و صاحب سبکی ورود شده و هر یک دیدگاه منحصر به فرد خود را در این حیطه به تصویر کشیده و مخاطبین سینما را حسابی شگفت‌زده کرده‌اند.

از آدمکش‌های بی‌رحمی گرفته که سکانس‌های دیوانه‌واری را به ارمغان آورده تا کسانی که خشم و دردهای اعمال شده بر آن‌ها موجب گشته تا با تکیه بر خشم و توانایی‌های خود داستان‌های عجیب و غریبی را رقم بزنند که اخلاقیات انسان‌ها را مورد کنکاش قرار می‌دهد. همگی این دست از آثار منجر به خلق شخصیت‌های ماندگار و نمادینی در تاریخ سینما شده که تا به امروز طرفداران زیادی پیدا کرده و در بستری از ژانرهای مختلف، سکانس‌های خاطره‌انگیز را از خود به یادگار گذاشته‌اند.

در مقاله امروز نیز به سراغ ۱۰ آدمکش نمادین و منحصر به فرد تاریخ سینما رفته‌ایم که هر یک در دوره و زمانه خود مخاطبین این مدیوم را حسابی به وجد آورده‌اند.

Collateral (وثیقه)

تام کروز تاکنون نقش آفرینی ماندگار و جذابی را از خود بر جای گذاشته است. با این حال هیچکدام از آن‌ها به شدت منفی بودن و منحصر به فردی وینسنت در Collateral نبوده است.

وینسنت مرد به ظاهر آرام و خوش پوشی است که یک راننده تاکسی بی‌گناه را به اجبار اجیر کرده تا او را به مکان‌های مورد نظر برای قتل اهدافش رسانده تا در ازای این کار پولی را دریافت نماید. آدمکشی حرفه‌ای، حواس جمع، با اعتماد به نفس و در عین حال بسیار بی‌رحم که آنتاگونیستی به یاد ماندنی را در کنار جیمی فاکس به تصویر کشیده است. در حالی که جلوه‌های شب لس‌آنجلس در سکانس‌های Collateral خودنمایی می‌کند، شاهد وینسنتی هستیم که برای تحقق خواسته‌های خود هیچ ابایی از به راه انداختن کشتار نداشته و فضایی عجیب و غریب را در سال ۲۰۰۴ میلادی پدید آورده است.

In Bruges (در بروژ)

نخستین فیلم بلند مارتین مک‌دونا تحت عنوان In Bruges میزبان روایت داستان هیجان‌انگیزی می‌باشد که متاسفانه آن‌طور که می‌بایست، دیده نشده است.

این فیلم روایت‌گر داستان جنایی هیجان‌انگیزی حول محور ۲ آدمکش به نام‌های ری و کن می‌باشد که برای انجام ماموریتی محرمانه وارد بروژ کشور بلژیک می‌شوند. آدمکش‌هایی با نقش آفرینی تماشایی کالین فارل و برندن گلسون که در اصل تنها و تنها برای یک هدف پا به شهر گذاشته و آن هم تقابل دیوانه‌وار بینشان می‌باشد که نشات گرفته از حادثه‌ای تلخ در گذشته بوده و رئیس آن‌ها دستور قتل ری را صادر کرده است. با این حال آدمکش‌های داستان برای تحقق این خواسته مجبور می‌شوند تا کدهای اخلاقی متعددی را زیر پا گذاشته و این مسئله به سلسله اتفاقات غیرمنتظره ولی زیبایی در فیلم In Bruges منتهی می‌شود که هر بیننده‌ای را در بهت و حیرت فرو خواهد برد.

The Villainess (خبیث)

جونگ بیونگ-گیل در فیلم جنون آمیز The Villainess آدمکشی به یاد ماندنی را در بستری از داستانی غیرقابل پیش‌بینی به تصویر کشیده که تماشای آن به علاقه‌مندان ژانر جنایی توصیه می‌شود.

در این فیلم که طی ۲ خط زمانی متفاوت روایت می‌شود، با زن آدمکش بی‌رحمی به نام سوک-هی آشنا می‌شویم که اساساً از سر راه برداشتن اهدافش، هرچقدر هم سخت و غیرممکن، یک تفریح برای وی محسوب می‌شود. با این حال مرگ مربی او و پیدا شدن سر و کله نیروهای دولتی منجر به بروز سلسله اتفاقاتی می‌شود که زندگی سوک-هی را تمام و کمال به چالش می‌کشد. سکانس‌های اکشن منحصر به فرد، روایت داستانی دو گانه و سراسر خشونت و شخصیت اصلی تکرار نشدنی همگی دست به دست یکدیگر داده تا The Villainess یک اثر درجه یک حول محور آدمکش‌ها را برای دوست داران ژانر جنایی به معرض نمایش بگذارد.

Kill Bill (بیل را بکش)

کوئنتین تارانتینو در ۲ گانه Kill Bill آدمکشی را به تصویر کشیده که در تاریخ سینما به نامی جاودانه تبدیل شده است.

در ترکیب هنرهای رزمی حال و هوای دهه ۱۹۷۰ هنگ کنگ با اکشن سینمای مدرن، با زنی به نام عروس آشنا می‌شویم که زندگی‌اش ناخواسته به جهنمی غیرقابل تصور تبدیل شده و برای گرفتن انتقام از باعث و بانی این مسئله پا در دنیای آدمکش‌ها می‌گذارد تا در نهایت به مرگ‌بارترین زن جهان تبدیل شود. اما تورمن در قامت عروس موفق شده تا با کنار گذاشتن کلیشه‌ها حول محور یک شخصیت اصلی زن، مجموعه سکانس‌های دیوانه‌وار و سراسر خون و خشونتی را به تصویر بکشد که حتی امروزه نیز نمی‌توان رقیبی برای آن پیدا کرد. آدمکش نمادین فیلم‌های Kill Bill با آن لباس منحصر به فرد زرد رنگ خود به حدی اعجاب‌انگیز در مقابل دوربین ظاهر می‌شود که مفهوم انتقام را دلچسب جلوه داده است.

۱۳ Assassins (سیزده آدمکش)

تاکاشی میکه در بازسازی فیلم ۱۳ Assassins سال ۱۹۶۳ میلادی اثری به یاد ماندنی و منحصر به فرد را تولید کرده که هر بیننده‌ای را شیفته خود خواهد کرد.

در این فیلم با ژاپن فئودالی مواجه می‌شویم که غرق در فساد و ناعدالتی بوده و مردمانش روزهای مشقت‌باری را پشت سر می‌گذارد. گروهی از سامورایی‌ها که دیگر تحمل این شرایط را ندارند، گرد یکدیگر جمع شده تا نقشه براندازی اربابی فاسد را کشیده و مردم سرزمینشان را نجات دهند. برخلاف باقی آثار این مقاله، در ۱۳ Assassins با روایتی حول محور گروهی از آدمکش‌ها طرف هستیم که برهه سیاهی از تاریخ کشور ژاپن را با روایتی مدرن ترکیب کرده و اثری مطلوب و به یاد ماندنی را پدید آورده است که به مضامین مهم و تاثیرگذاری نظیر عدالت، فساد و انتقام‌جویی پرداخته و در عین به تصویر کشیدن سکانس‌هایی خونین و هیجان‌انگیز، دیدگاه و ذهن شما را نیز به چالش خواهد کشید.

La Femme Nikita (دختری به نام نیکیتا)

با فیلم ارزشمندی طرف هستیم که منبع الهام آثار مشهور و خاطره‌انگیزی نظیر مجموعه فیلم‌های Bourne (بورن) و سریال ۲۴ بوده و حتی تحت عنوان یک سریالی هالیوودی با حضور مگی کیو نیز بازسازی شده است.

فیلم Le Femme Nikita حول محور دختری به نام نیکیتا جریان دارد که دست به سرقت یک داروخانه زده و ناخواسته مسبب مرگ یکی از نیروهای پلیس می‌شود. اتفاقی که سبب می‌شود تا سازمان اطلاعاتی فرانسه دو راهی سختی را پیش روی او قرار دهد: همکاری با این سازمان به عنوان یک آدمکش و یا مرگ. او که راهی جز انتخاب همکاری با آن‌ها را ندارد، به شکل ناخواسته به آدمکش غیرقابل توقفی تبدیل می‌شود که در نهایت بر علیه این سازمان به پا خواسته و اتفاقاتی تماشایی را پدید می‌آورد. Le Femme Nikita علی‌رغم آن که محصول سال ۱۹۹۰ میلادی محسوب می‌شود اما از روایت و سکانس‌های اکشن دیوانه‌واری بهره می‌برد که سریال بازسازی شده آن حتی به گرد پایش نیز نمی‌رسید.

The Killer (آدمکش (سال ۱۹۸۹))

در حالی که امروزه با دیدن نام The Killer به یاد اثر بحث برانگیز دیوید فینچر خواهید افتاد اما باید گفت که ۳۳ سال پیش این جان وو بود که از این عنوان برای روایت داستان انتقام‌محور خود بهره برده بود.

در این فیلم با آدمکش بازنشسته‌ای روبرو می‌شویم که وضعیت مالی مناسبی نداشته و در جریان یکی از ماموریت‌هایش نیز به شکل ناخواسته موجب نابینایی یک خواننده از همه جا بی‌خبر شده است. به همین سبب نیز آخرین ماموریت خود را تقبل می‌کند تا با درآمد آن بتواند هزینه‌های جراحی این خواننده را پرداخت کرده و وجدانش را آرام نماید. جان وو به خودی خود کارگردانی صاحب و سبک و شناخته شده‌ محسوب می‌شود اما این The Killer بود که شهرتی بین‌المللی را برایش به ارمغان آورد و ساخته او به حدی مورد توجه قرار گرفت که حتی تاثیر قابل توجهی بر سینمای هالیوود نیز گذاشته است.

John Wick (جان ویک)

مجموعه فیلم‌های John Wick از جهات گوناگونی تاثیر قابل توجهی بر کلیت ژانر اکشن سینمای هالیوود داشته است.

کمتر کسی می‌توانست حتی تصور نماید که فیلم جان ویک سال ۲۰۱۴ با بازگرداندن کیانو ریوز به مرکز توجه سینماگران بتواند مشهورترین آدمکش دهه ۲۰۱۰ میلادی را پدید بیاوردکه عملاً ژانر اکشن را دگرگون کرده است. تعهد کیانو ریوز به این نقش و به ارمغان آوردن بهترین سکانس‌ها با نهایت خلاقیت ممکن سبب شده تا فیلم‌های John Wick جهان‌سازی منحصر به فردی را انجام دهند که هر مخاطبی را به وجد آورده است. جان ویک آدمکشی غیرقابل توقف، بی‌رحم، خستگی‌ناپذیر و سراسر خشم و درد است که برای نابودی هر آن که بر سر راهش باشد، هیچ ابایی از به راه انداختن دریای خون نداشته است.

Léon: The Professional (لئون: حرفه‌ای)

شاید بتوان گفت که همکاری لوک بسون و ژان رنو در فیلم Léon: The Professional موفق‌ترین و بهترین ساخته کارنامه هر یک از آن‌ها به شمار می‌رود که اساساً تماشایش هیچ تاریخ انقضایی نخواهد داشت.

اثری که تاثیر قابل توجهی بر ژانر اکشن و درام امروزی داشته و مولفه داستان و شخصیت پردازی را بیش از پیش مهم و تاثیرگذار جلوه کرده است. لئون با نقش آفرینی استادانه ژان رنو مردی تنها و خسته از روزگار است که ورود غیرمنتظره یک دختر یتیم به زندگی او، همه چی را دستخوش تغییر قرار می‌دهد. دختری که خانواده‌اش به شکل ناجوانمردانه‌ای به قتل رسیده و حال لئون نه تنها برای انتقام از باعث و بانی این موضوع به پا می‌خیزد، بلکه مسئولیت پدرانه‌ای را نیز در قبال این دخترک متقبل می‌شود که سبب شده تا تاثیرگذاری Léon: The Professional بسیار جالب توجه نمود پیدا کند تا حدی که عناوینی نظیر The Last of Us (آخرین بازمانده از ما)، The Mandalorian (مندلورین)، Logan (لوگان) و حتی The Witcher (ویچر) نیز در مدیوم‌هایی فراتر از تنها سینما، از ساخته لوک بسون الهام گرفته و داستان‌های ارزشمند و به یاد ماندنی را پدید آورند.

The Killer (آدمکش (سال ۲۰۲۳))

در یکی از همکاری مورد انتظار سینمای هالیوود بالاخره شاهد تشکیل تیم مایکل فاسبندر و دیوید فینچر در اثر تیره و تاریک The Killer هستیم که جنبه متفاوتی از مقوله آدمکش‌ها را به تصویر کشیده است.

مهمترین نکته‌ای که آدمکش دیوید فینچر را نسبت به باقی آثار این لیست متفاوت جلوه کرده است، شیوه به تصویر کشیدن طرح ریزی و سپس اجرای با دقت و برنامه مایکل فاسبندر برای از میان برداشتن اهدافش می‌باشد که نتیجه منحصر به فرد و جذابی را در پی داشته است. The Killer با فاصله گرفتن از زرق و برق اکشن این روزهای سینمای هالیوود، ساختار متفاوتی را برای ماجراجویی‌های آدمکش داستان در نظر گرفته که در نگاه اول شاید مورد پسند عموم سینماگران واقع نشود. با این حال سعی دارد تا زندگی پیچیده و سراسر احتیاط مردی را به تصویر بکشد که مجبور است تا برای تک تک قدم‌های بعدی زندگی خود طرح و برنامه چیده تا بلکه بتواند زنده مانده و با نظم و ترتیب اهدافش را خط بزند.

آدمکش مورد علاقه شما در سینما کیست؟ آیا فیلم دیگری را سراغ دارید که موفق شده تا آدمکش منحصر به فردی را به تصویر کشیده باشد؟ داستان و روایت فیلم The Killer دیوید فینچر را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.

منبع: CBR