زیباتر از افسانه، فراتر از شاهکار | نقد و بررسی بازی Dark Souls III | گیمفا
زیباتر از افسانه، فراتر از شاهکار | نقد و بررسی بازی Dark Souls III | گیمفا
زیباتر از افسانه، فراتر از شاهکار | نقد و بررسی بازی Dark Souls III | گیمفا
زیباتر از افسانه، فراتر از شاهکار | نقد و بررسی بازی Dark Souls III | گیمفا

زیباتر از افسانه، فراتر از شاهکار | نقد و بررسی بازی Dark Souls III

سعید آقابابایی
۰۹:۰۰ ۱۳۹۵/۰۲/۰۹
زیباتر از افسانه، فراتر از شاهکار | نقد و بررسی بازی Dark Souls III | گیمفا

“تریلر جدیدی از Dark Souls III منتشر شد”، “به گفته سازندگان Dark Souls III پایانی شایسته بر ۳ گانه‌ Souls است”. انتظار کار بسیار دشواری است. خیلی سخت است که صبر کنی و صبر کنی و صبر کنی و تازه هر روز کلی خبر جدید و طنازی‌های مختلف نیز از عنوانی که منتظرش هستید بشنوید و ببینید و دلتان بیشتر آب شود. انتظار در هر حوزه‌ای که به آن علاقه داشته باشید سخت و زجرآور است و در حوزه هدف مورد علاقه ما که بازی‌های رایانه‌ای هستند این انتظار در مورد بازی‌ها و صبر کردن برای انتشار آن‌هاست که رخ می‌نماید. البته از دیدی دیگر هم می‌توان به سختی این نوع انتظار نگریست، به این شکل که در حقیقت وقتی به بطن موضوع بنگریم این انتظار به نوعی شیرین هم هست چرا که ما در حال صبر کردن هستیم تا به لذتی که خیلی‌خیلی شیفته و دلباخته‌اش هستیم دست یابیم و این در حقیقت نوعی شیرینی و سختی کشیدن توامان است.

حتما خیلی از شما تا به حال برای انتشار یک بازی که بسیار به آن علاقه دارید انتظار کشیده‌اید و یا در حال انتظار کشیدن هستید. یک نفر به شدت منتظر Uncharted 4 است و یکی منتظر Mafia III. یکی سال هاست دل به معرفی Half Life 3 خوش کرده است و دیگری در راه معرفی نسخه جدید سری محبوبش آن قدر انتظار کشیده که دیگر ناامید شده است.

وقتی که منتظر معرفی شدن یک بازی باشید زیاد کار سختی ندارید زیرا عنوانی رسما معرفی نشده است که هر روز در ذهنت مرور شود و در واقع شاید هر از چند گاهی به یاد آن بیافتی و آرزو کنی معرفی شود. اما وقتی یک بازی که خیلی به آن علاقه دارید معرفی و تاریخ انتشارش مشخص می‌شود تازه قضیه تلخ و شیرین آغاز می‌شود. صبح از خواب برخاسته و وارد گیمفا می‌شوی و در صدر خبرها می‌خوانی “تریلر جدیدی از Dark souls III منتشر شد” یا “سازندگان بازی از فوق‌العاده بودن Dark Sous III می‌گویند”. اینجاست که حسی به انسان دست می‌دهد که انگار دیگر نمی‌تواند صبر کند و می‌خواهد هر طور شده است به بازی محبوبش برسد.

حالا اوضاع وقتی تلخ و شیرین‌تر می‌شود که قبل از انتشار بازی نمرات و امتیازات آن منتشر شده و پشت سر هم می‌خوانی که فلان سایت مشهور و معتبر به بازی نمره کامل ۱۰ اعطا کرده است یا سایتی دیگر از بی‌نظیر بودن بازی و این که برترین نسخه در کل این فرنچایز، همین شماره است و … سخن گفته است. در این حالت تحمل آن یک ماه آخر برای انتشار بازی از کل آن یک سال و شاید بیشتر، سخت‌تر می‌شود.

dsiii d1 beautyshot en 1200x675

سرانجام روز موعود رسید و موفق شدیم بازی را تحربه کنیم… انتظاری که واقعا ارزشش را داشت…

تمامی این روند در مورد بازی Dark Souls III برای من و شاید خیلی‌های دیگر طی شد تا این که سرانجام چندین روز قبل بالاخره چشممان به جمال کاور این بازی از فاصله نردیک روشن شد و مثل روز برایم روشن بود که در آستانه تجربه یک شاهکار و شاید برترین بازی تمام عمرم هستم. عشق و علاقه من به سری Souls چیزی فراتر از علاقه به یک بازی بوده است و دورانی طولانی از زندگی خود را با این سری گذرانده‌ام. اگر بخواهم در کل زندگی خود از برترین و لذت بخش‌ترین خاطراتم یاد کنم حتما تجربه کردن سری سولز و بلادبورن یکی از مواردی است که در جمع صدرنشینان آن لیست به چشم خواهد خورد.

پس از تجربه کردن نسخه سوم سری Dark Souls (تنها در حدی که بتوانم نقد آن را بنویسم، چون اگر می خواستم بعد از تجربه کامل بازی نقد را بنویسم انشالله سال آینده همین موقع نقد منتشر می شد!) و طبق قول و قراری که از قبل انتشار بازی با علاقمندان آن و کاربران فهیم گیمفا گذاشته بودیم بنا شد تا نقد و بررسی بازی Dark Souls III را به رشته تحریر در بیاورم و در مورد نکات مختلف و المان‌های گوناگونی که در این بازی وجود دارند با یکدیگر صحبت کنیم. در همین ابتدا می‌گویم که اگر هدفتان از مطالعه این نقد تصمیم‌گیری برای خرید یا عدم خرید بازی است همین الان آن را رها کنید و سریعا وقت با ارزشتان را به خرید بازی و تجربه آن صرف کنید. چون اگر نقد را بخوانید و بعد بازی را نخرید عذاب وجدان خواهید گرفت! با من و وبسایت تحلیلی خبری گیمفا در ادامه مقاله نقد و بررسی بازی Dark Souls III همراه باشید.

dark souls00

کلمه نابغه در وصف طراحان باس‌های بازی کوچک است و حق مطلب را ادا نمی‌کند…

قبل از انتشار بازی و از زمان نمایش آن در نمایشگاه گیمز‌کام ۲۰۱۵ تاکنون ۳ مقاله در مورد این بازی برای شما عزیزان به رشته تحریر در‌آورده‌ام و در مورد بخش‌های مختلف بازی به کرات و به صورت کامل توضیح داده‌ام. در این مطلب که به نقد و بررسی این بازی می‌پردازد نیز گاها گریزی به توضیحات مقالات قبلی خواهیم زد و اشاره‌ای به آن‌ها نیز خواهیم داشت.

اگر دقت کرده باشید روند محبوبیت سری عناوین سولز به ترتیب با انتشار نسخه‌های مختلف و به مرور زمان نزد بازیبازان بیشتر و بیشتر شد و مخصوصا انتشار عنوان Bloodborne که مقداری عامه‌پسندتر از سری سولز بود باعث شد تا بسیاری از بازیبازان عنوان دارک سولز ۳ را به لیست عناوین مورد انتظار خود اضافه کنند و به آن علاقمند شوند در حالی که همین افراد به هیچ وجه و تحت هیچ شرایطی قبلا حاضر به تجربه بازی Demon’s Souls یا نسخه‌های قبلی این سری نمی‌شدند و به دلیل سختی زیاد اصلا علاقه‌ای به آن‌ها نداشتند. به همین خاطر هم هست که در روزهای اخیر با تعداد زیادی از افرادی صحبت کرده‌ام که نسخه سوم تازه نقطه شروع آن‌ها به این سری و یا تجربه دوم آن‌ها پس از انجام Bloodborne است و جالب این که وقتی نسخه سوم را بازی کرده‌اند تازه علاقمند شده‌اند که به سراغ Dark Souls 2 یا عنوان اول بروند که این نشان‌دهنده جادوی خاص عناوین میازاکی است که با وجود سختی بسیار زیاد و گاها آزاردهنده باز هم بازیباز را جذب می‌کند و در واقع او را دچار نوعی اعتیاد به بازی می‌کند، زیرا پس از این که قوانین و چارچوب‌های دنیای بازی را پذیرفتید متوجه عدالتی که حتی در درجه سختی بازی وجود دارد نیز خواهید شد و دل کندن از آن برایتان به نوعی غیرممکن می‌شود.

dark souls 3 screenshots10

مبارزات بازی فوق‌العاده تاکتیکی و نفس‌گیر و جذاب هستند، به ویژه وقتی پای باس در میان باشد

داستان: همچنان پیچیده ، مرموز و کمی شخصی

شاید یکی از عجیب‌ترین انواع داستان‌سرایی در بازی‌های رایانه‌ای متعلق به عناوین میازاکی هستند و مشابه آن را در بازی‌های دیگر سازندگان کمتر مشاهده کرده و یا اصلا ندیده‌ایم. همان‌طور که قبلا نیز بارها عرض کرده‌ام “در عناوین میازاکی همواره شاهد داستان گویی محیطی هستیم و در واقع داستان بازی را دنیای بازی و مردمان آن بیان می کنند و بازیباز باید با گشت و گذار در محیط و صحبت با آدم‌های عجیب و غریب آن و … برداشت خود را از داستان کلی بازی به دست آورد. در این سری مانند عناوین روتین و معمولی شاهد این نیستیم که یک داستان خیلی سر راست و واضح وجود داشته باشد که تمام بازیبازان دنیا آن را به یک شکل تجربه کنند و به راحتی آن را دریابند.

اینجا برداشت‌ها از داستان بازی می‌تواند متفاوت باشد و دنیای بازی برای هر کس با هر سطحی از برداشت می‌تواند داستان خود را به همراه داشته باشد. برخی که عادت دارند تمام زیر و بم بازی را در آورند و کوچکترین نقاط آن را جستجو کنند و بارها و بارها با شخصیت‌های مختلف بازی صحبت کنند قطعا برداشت کامل‌تر و بهتری را از داستان دنیای بازی کسب خواهند کرد نسبت به کسانی که تنها و تنها در مسیر اصلی بازی پیش می‌روند و کاری با کسی ندارند. در صحبت با شخصیت‌های مختلف بازی می‌توانید از سرنوشت افراد و حتی باس‌های مختلف بازی اطلاعات کسب کنید و متوجه شوید که چگونه شده است که این دنیا به این روز افتاده است تا در ویرانی و غم و اندوه دست و پا بزند. داستان در این عنوان می‌تواند برای هر بازیبازی شخصی باشد و برداشت متفاوتی را از دیگر بازیبازان برای او به همراه داشته باشد.”

داستان Dark Souls 3 هم مانند پیشینیان خود در دنیایی مشابه اتفاق می‌افتد و حول ماجرای نخستین شعله (First Flame) و چرخه روشنایی و تاریکی می‌چرخد. در این نسخه شما در نقش قهرمانی تاریک و پروتاگونیستی به نام “Unkindled Ash” قرار دارید که قصد دارد چهار  Lords of Cinder را به تاج و تختشان در Firelink Shrine بازگرداند تا دوباره شعله را شعله‌ور کند.

Lords of Cinder ها نگهبانان شعله هستند و احتمالا به همراه Gwyn ارتباط مستقیمی به First Flame دارند. در گذر زمان آن‌ها مرده‌اند و تنها Gwyn به عنوان Lord of Cinder باقی مانده است ولی اکنون آن‌ها دوباره به زندگی بازگشته‌اند ولی دیگر صاحب تاج و تخت نیستند و این وظیفه شما یعنی “Unkindled Ash” است که آن‌ها را بار دیگر به حق خود برسانید. ۵ Lord of Cinder در بازی وجود دارند که هر کدام برای خود نام و نشان خاصی دارند و شما باید هر کدام را مجددا بر تخت پادشاهی خود بنشانید. بگذارید تا نام این ۵ لرد را برای شما عزیزان بازگو کنیم.

نام ۵ لرد یاد شده در بالا شامل Aldritch saint of the Deep ،Yhorm the Giant ،Farron and his Abyss watchers ،Holy King Lothric و همچنین Ludleth است. سالی که این نسخه در آن اتفاق می‌افتد دقیقا مشخص نیست که آیا در پایان عصر جدید آتش (new age of fire) است و یا در اواسط عصر تاریکی (age of dark). به طور کلی همان‌طور که گفته شد محوریت داستان بازی در این نسخه حول بازگرداندن Lords of Cinder توسط شما (Unkindled Ash) به تاج و تختشان و به نوعی نجات شعله است که کماکان اغلب توسط یافته‌های محیطی و صحبت با اشخاص مختلف در دنیای بازی روایت می‌شود و میزان درک شما از آن حالتی شخصی دارد و بسته به مقدار کنکاش و کاوش شما در دنیای بازی برای فهمیدن بیشتر ‌آن است.

داستان بازی در Dark Souls III به مانند نسخه‌های قبلی هیچ گونه ایراد و ضعفی را در خود نمی‌بیند و همچنان شاهد داستانی با پایه‌های قدرتمند و البته رازآلود و مبهم هستیم که شما را به کام خود فرو برده و تشنه پیشروی در خود نگاه می‌دارد. شاید اگر نوع روایت این داستان به هر شکل دیگری بود و مثلا مانند یک بازی اکشن ماجرایی سر راست و کاملا آشکار روایت می‌شد به هیچ وجه چنین جذابیتی را نداشت و حتی تا حد یک داستان معمولی نزول می‌کرد ولی این میازاکی و سازندگان باهوش بازی هستند که با توع روایت خاص و هیجان‌انگیز و گاها وابسته به برداشت شخصی شما، کاری کرده‌اند که همین داستان تبدیل به یک نقطه قوت مطمئن برای بازی شود و جلوی هر گونه حرف و حدیثی را در مورد کیفیت آن بگیرد. کاری که شاید تنها و تنها از عهده این تیم بر‌آید و بس.

wallupnet

طراحی دنیای بازی خارق‌العاده را رد کرده و بی‌نظیر فقط برای یک دقیقه‌اش است!

گرافیک: جلوه‌گاه نبوغ و زیبایی

از لحظه اولی که بازی Dark Souls III را آغاز می‌کنید محو دنیای زیبا و جادویی آن و همچنین گرافیک فنی بدون‌ ایراد و قدرتمند آن خواهید شد. بازی در زمینه گرافیکی چه از لحاظ فنی و چه هنری هیچ گونه کوتاهی از سوی سازندگان را در خود نمی‌بیند و یکی از برترین‌های نسل هشتم محسوب می‌شود. عنوانی که در جای جای آن زیبایی و نبوغ در طراحی مراحل و محیط  با کیفیت فنی بالای بازی، ترکیبی را شکل داده است که بازیباز را محو در قدرت و عظمت این بازی می‌کند و اجازه نمی‌دهد تا لحظه‌ای از دنیای بازی چشم بردارید که البته نباید هم بردارید زیرا در این صورت کارتان تمام است! اجازه دهید تا همانند قبل بخش گرافیکی بازی را به دو جنبه فنی و هنری تقسیم کنیم و در مورد هر کدام جداگانه به بحث بپردازیم.

اگر بخواهیم در مورد گرافیک فنی بازی بحث کرده و از این منظر به بررسی بازی بپردازیم و آن را با نسخه‌های قبلی Dark Souls مقایسه کنیم باید گفت نسبت به نسخه‌های نسل هفتمی Dark Souls شاهد یک جهش گرافیکی فوق‌العاده در کیفیت بافت‌ها و و همچنین نورپردازی هستیم و بازی کاملا از جلوه نسل هشتمی برخوردار است.

بازی به هیچ عنوان دچار افت فریم نمی‌شود و همواره بر روی فریم ریت ۳۰ ثابت می‌ماند. اصلا و ابدا شاهد دیر لود شدن بافت‌ها و تکسچرها و یا بی‌کیفیتی بافت‌ها و … نیستیم و همه چیز در بازی به بهترین شکل پردازش می‌شود. نورپردازی بازی در سطح بسیار بالایی انجام شده است و تلالو زیبای اشعه‌های نور بر دنیای بازی جلوه بسیار زیباتری به آن می‌بخشد. عمق و افق دید بازی نیز بسیار عالی و چشم‌نواز است و گاهی ایستادن در بازی و خیره شدن به دوردست‌ها، مناظر، قصر‌ها و بناهای عظیمی که در دوردست‌ها دیده می‌شوند بسیار لذت‌بخش و جذاب است. البته در نسخه‌های قبلی که نسل هفتمی هم بودند خیره شدن به مناظر دوردست به همین شکل هیجان‌انگیز و فوق‌العاده بود اما حساب کنید که در Dark Souls III که یک عنوان کاملا نسل هشتمی است و گرافیک بسیار پیشرفته‌تری دارد چقدر این موضوع می تواند جذاب و خیره‌کننده باشد.

از آن‌جا که دیگر عنوان این سازنده در نسل هشتم بازی بی‌نظیر Bloodborne بوده است شاید ناخودآگاه آن عنوان را با Dark Souls III مقایسه کنیم و در این مورد باید گفت نمی‌توان برترین خاصی بین این دو بازی بر یکدیگر قائل شد و هر دو در بهترین فرم صیقل‌یافتگی و کیفیت فنی قرار دارند و در هیچ کدام نکات ضعف فنی قابل مشاهده نیست. در پیش نمایش بازی خدمت شما عرض کرده بودم که با توجه به نمایشی‌های قبل از انتشار بازی شاید بتوان گفت Bloodborne کمی صیقل یافته تر و پولیش شده تر به نظر می‌رسد ولی همان‌طور که در آن مقاله هم خدمت شما گفته بودم شاید با انتشار بازی این مسئله فرق کند که همین طور هم شده است و نسخه نهایی Dark Souls III کاملا ترو تمیز و پولیش شده و فاقد کوچکترین ایراد و اشکال فنی است. در مجموع از لحاظ گرافیک فنی Dark Souls III نمره کامل را کسب می‌کند و سازندگان جای هر ایراد گرفتنی را از ما گرفته‌اند.

dsiii ce beautyshot en

نسخه زیبای Collector’s Edition… خدا قسمت ما هم بکند!

از منظر طراحی هنری که واقعا اگر چیزی نگویم بهتر است. واقعا نمی‌دانم که طراحان هنری این سری چه در سر دارند و چگونه این حجم از نبوغ و خلاقیت را در ذهن خود حمل می‌کنند! واقعا می‌توان گفت که طراحی محیط و مراحل و دنیای بازی و از آن مهم‌تر طراحی دشمنان و باس‌های بی‌نظیر بازی به هیچ عنوان از یک ذهن سالم و معمولی بر‌نمی‌آید و زاییده یک ذهن مریض از نبوغ و جنون است که می‌تواند چنین اشکال و موجوداتی را در ذهن خود حتی متصور شدود.

طراحی مراحل بازی و گرافیک هنری آن به نوعی است که باید اعتراف کنم تا به امروز تنها عنوانی که در این سطح از زیبایی و نبوغ در کارگردنی هنری دیده‌ام دیگر شاهکار میازاکی یعنی Bloodborne است که توان رقابت با Dark Souls III را داراست. نکته جالب اینجاست که همان‌طور که قبلا هم خدمت شما عزیزان گفته بودم “هنگامی که Dark Souls III را از منظر گرافیک و طراحی محیط با عناوین قبلی این سازنده مقایسه می کنیم به وضوح می‌توانیم در مورادی هرچند معدود رد پای دیگر شاهکار میازاکی یعنی Bloodborne را نیز ببینیم. در برخی نقاط (البته کم تعداد)، طراحی محیط‌ها را کاملا وام‌دار طراحی گوتیک و مدرن‌گونه Bloodborne می بینیم. البته اشتباه برداشت نشود که Dark Souls III و بازی یاد شده مانند یکدیگر هستند و از طراحی محیط یکسانی بهره می برند بلکه هدف بیان این نکته است که درطراحی دو بازی تشابهاتی از لحاظ برخی محیط‌ها و معماری ساختمان‌ها و فضاسازی‌های مختلف به چشم می‌خورد که قطعا نه تنها مورد منفی برای بازی به شمار نمی‌رود بلکه از آن جایی که Bloodborne هم یک شاهکار بی‌بدیل در طراحی محیط و فضاسازی است قطعا شباهت با آن برای یک بازی نکته مثبت و امتیازی خاص به شمار می‌رود. این شباهت‌ها بسیار زیبا و جذاب هستند و سبب شده‌اند در برخی قسمت‌های معدود، جهان Dark Souls از آن تم قدیمی و باستانی همیشگی کمی فاصله بگیرد و به محیط هایی با طراحی و معماری قرون وسطی شباهت‌هایی پیدا کند” ولی نکته مثبت این‌جاست که این شباهت‌ها بسیار کم‌تعداد هستند و اصلا باعث نمی‌شوند تا بازی شخصیت محیطی و طراحی خاص دنیای سولز را از دست بدهد و تنها به عنوان گریزی کوچک به بازی Bloodborne برای علاقمندان محسوب می‌شود.

در خصوص طراحی دشمنان و باس‌های بازی تنها کاری که می‌شود انجام این است که به احترام طراحان بازی و نابغه‌ای به نام هیدتا میازاکی بایستیم و کلاه از سر برداریم و اذعان کنیم که دیگر از این بهتر امکان ندارد! هر چقدر که طراحی هنری محیط و دنیای بازی درجه یک و فوق‌العاده است، طراحی دشمنان و باس‌ها از آن هم بی‌نظیرتر است و انسان به هنر طراحان این موجودات غبطه می‌خورد و البته لذت می‌برد که می‌تواند با چنین موجودات مخوفی درگیر شود و با آن‌ها مبارزه کند. طراحی باس‌ها از همیشه مخوف‌تر و عجیب‌تر به نظر می‌رسد و تلفیقی است از طراحی باس‌های مختلف در هر ۳ بازی قبلی این سری و Bloodborne. در واقع باید گفت که Dark Souls III تکامل هنر و نبوغی است که در بازی‌های Demon’s Souls ،Dark Souls ،Dark Souls 2 و Bloodborne وجود داشت و به نوعی اوج قدرت و هنرنمایی میازاکی تیمش در خلق یک دنیای وحشت‌انگیز و مخوف با موجوداتی عجیب و دهشت‌انگیز است. در مجموع از منظر گرافیک فنی و هنری Dark Souls III یک شاهکار محسوب می‌شود و نه تنها امتیاز کامل را به خود اختصاص می‌دهد بلکه باید امتیازی بیشتر از کامل را نیز کسب کند زیرا مخصوصا از نظر کارگردانی هنری چند قدم بالاتر از دیگر عناوین این نسل است.

dark souls gameplay 5

به محیط بازی و تضاد زیبای گل‌ها با محیط دقت کنید…

گیم‌پلی: من پهلوان عالمم…  من تیغ رویارو زنم

از همان قبل از انتشار بازی و با مشاهده ویدئوهای آن و البته شنیدن صحبت کسانی که موفق شده بودند مقداری از بازی را تجربه کنند واضح و مبرهن بود که با یک الگو و یک اسطوره در زمینه گیم‌پلی و مبارزات یک بازی اکشن‌ نقش‌آفرینی روبرو خواهیم بود و اکنون که خود به شخصه بازی را تجربه کرده‌ام باید بگویم گیم‌پلی بازی حتی از آن چیزی که فکر می‌کردیم نیز خفن‌تر است!

گیم‌پلی بازی همان حالت آشنا و دلنشین عناوین قبلی را برای طرفداران به همراه دارد و از طرفی با اضافه کردن مواردی به بازی، بازیباز را از ایجاد هر گونه حس خستگی و کهنگی رهانیده است و باعث می‌شود تا در عین این که حس کنیم در حال یک تجربه کاملا جدید و نو هستیم اما در ذهنمان داشته باشیم که همچنین در قالب چارچوب و قوانین دنیای سولز است که به بازی می‌پردازیم و نه خارج از آن. اجازه دهید تا ابتدا در مورد سیستم مبارزات بازی در Dark Souls III بپردازیم و آن را از جنبه‌های مختلف بررسی کنیم.

سری سولز است و سیستم گیم‌پلی و مبارزات بی‌نظیر آن. “نقطه قوت یک عنوان در این سری بدون شک گیم‌پلی آن است که با مکانیسم‌ها و نوع مبارزات خاص خود توانسته است تا نوع جدیدی از سیستم سختی را به دنیای بازی‌ها معرفی کند و تبدیل به یکی از اعتیاد آورترین و در عین حال دشوارترین سیستم های مبارزات در تاریخ بازی‌های رایانه ای شود. مهمترین نکته در گیم پلی نسخه ی سوم این سری استفاده از سیستم جدیدی به نام Battle Art ها است که جلوه و عمق تازه ای را به مبارزات کامل و دوست داشتنی این سری می بخشد. باورتان نمی‌شود که اضافه شدن Battle Artها به مبارزات بازی تا چه حد آن را جدید و نو کرده است و عمق بسیار زیادی به مبارزات بازی که قبلا هم بسیار عمیق بود بخشیده است. بدون شک همان‌طور که قبلا هم خدمت شما عزیزان عرض کرده بودم” battle art ها تفاوت اصلی مبارزات این نسخه با بازی های قبلی هستند و روح جدیدی را در سیستم مبارزات این عنوان دمیده‌اند. در واقع آن‌ها ستاره بی چون و چرای نسخه سوم در مسیر تکراری نشدن مبارزات بازی و تفاوت با نسخه های قبلی می باشند و یک سیستم ریسک و پاداش جدید را به بازی Dark Souls 3 اضافه کرده‌اند”.

maxresdefault

کشتن دشمنان از پشت لذت خاصی دارد. (تو که می گفتی من تیغ رویارو زنم! چی شد پس؟!)

این Battle Artها ضربات قدرتمند و ویژه ای هستند که برای هر اسلحه به صورت اختصاصی وجود دارند و نسبت به حملات معمولی سلاح های شما آسیب بسیار بیشتری را به دشمنان وارد می کنند. شما می توانید در مبارزاتی که کارتان سخت می شود از آن ها استفاده کنید و مثلا زمانی که دو اسلحه در دو دست خود گرفته اید می توانید از قابلیت چرخش های ۳۶۰ درجه ای برای آسیب زدن به دشمنانی که اطرافتان هستند استفاده کنید. شما می توانید از این battle art ها حتی زمانی که سپر به دست گرفته اید نیز استفاده کنید. اما باید بدانید که اضافه شدن این ضربات قدرتمند به این معنا نیست که مبارزات بازی آسان شده اند.

شاید تا قبل از تجربه بازی حسی مشکوک به Battle Artها داشتم و گمان می‌کردم شاید (به احتمال خیلی کم) مبارزات بازی کمی آسان‌تر شده باشند ولی بعد از تجربه بازی باید گفت به هیچ وجه این طور نیست. اولا که استفاده از این ضربات محدودیت دارد و ثانیا “زمانی که شما از این حملات استفاده می‌کنید بسیار در برابر ضد حملات دشمنان آسیپ‌پذیر هستید و کاملا با گارد باز آماده دریافت ضربات مرگبار خواهید بود. Battle Artها مانند Estus flask ها هر بار با استراحت در bonfire مجددا پر می‌شوند. حتما می‌دانید که به این راحتی نیست که هر بار به bonfire بازگردید و بخواهید پشت سر هم این ضربات را پر کنید. زیرا با هر استراحت تمامی دشمنان آن منطقه که با زحمت کشته‌اید دوباره در خدمتتان خواهند بود” و می‌دانید که این بعنی چه! از همه مهم تر این است که در ازای اضافه شدن ضربات قدرتمند Battle Art سازندگان مبارزات بازی را مقداری دشوارتر نیز کرده‌اند تا مبادا خدایی نکرده شما کمی آسوده خاطر باشید!

باید به این نکته اشاره کنم که برخلاف نسخه دوم بازی که وقتی دشمنان هر منطقه را ۱۳ بار می‌کشتید دیگر ظاهر نمی‌شدند (مگر این که از Bonfire Ascetic استفاده می کردید و آن بخش یک درجه سخت‌تر می شد) در Dark Souls III به این شکل نیست و هر چند بار که دشمنان یک منطقه را شکست دهید باز هم پس از استراحت کردن شما ظاهر می‌شوند.

dark souls 3 flowboss fextralife

اگر می خواستم بعد از تجربه کامل بازی (کامل از نظر خودم) نقد را بنویسم انشالله سال آینده همین موقع نقد منتشر می شد!

روند سختی مبارزات و باس‌های بازی در عناوین قبلی ریتم زیاد منظمی نداشت یعنی مثلا شاید یک باس در اول بازی بسیار سخت‌تر از یک باس در اواسط یا اواخر بازی باشد ولی در نسخه سوم تاحدودی (نه کاملا) چنین ریتمی به وجود آمده است و باس های بازی رفته رفته سخت تر می‌شوند. البته نه به صورت یک قانون و یک روند کاملا ثابت و منظم ولی ریتمیک‌تر از نسخه های قبلی.

مبارزات بازی نسبت به قبل مقداری سرعتی‌تر شده اند و همان طور که در پیش نمایش بازی هم خدمت شما عزیزان عرض کرده بودم گاها برای ما یادآور Bloodborne می شود.  “البته منظور از سریع‌تر شدن روند بازی چیزی دقیقا مثل عنوان Bloodborne نیست. به هر حال این دنیا، دنیای Dark Souls است و قوانین خودش رادارد. در اینجا مجددا سپر داریم که همین وجود سپر در بازی بازی را نسبت به Bloodborne کند‌تر می‌کند و دوباره برای طرفداران قدیمی سری Souls سیستم ” سپر را همیشه بالا بگیر مگر این که خلافش ثابت شود! ” وجود خواهد داشت. یعنی دفاع مطلق با سپر سپس یک ضربه و دوباره دفاع مطلق. همین موضوع سرعت بازی را نسبت به Bloodborne که در ان تنها باید به اطراف غلت می‌زدیم و جاخالی می‌دادیم پایین تر می‌آورد. در Dark Souls III نیز مانند نسخه‌های قبلی شاهد تاثیر وزن آیتم‌ها بر روی سرعت شخصیت بازی هستیم که این نیز یکی دیگر از عوامل کندتر بودن بازی نسبت به Bloodborne است که چنین سیسیتمی در آن وجود نداشت.

به طور کلی روند مبارزات و حرکت شخصیت در Dark Souls III نسبت به ۳ نسخه ی قبلی سری Souls مقداری سریع‌تر به نظر می‌رسد ولی نه تا مقداری که بخواهد به ریشه های این سری پشت کند و یک بازی سرعتی را برای ما نمایش دهد. بلکه این بازی هنوز هم با تمام وجود یک Dark Souls است و بس.”

به مانند نسخ گذشته این سری و همچنین عنوان تحسین شده Bloodborne در Dark Souls III نیز شاهد تغییر کاربری دادن باس ها در میانه نبرد و برحسب میزان خط سلامتی شان هستیم. این تغییر الگوی حملات باس ها که تاکنون در تمامی نسخه های بازی وجود داشته، سیستمی است در راستای سخت تر کردن بازی که بر روی رفتار باس های بازی تاثیر می گذارد و باعث تغییر در عملکرد آن ها می شود تا با کمتر شدن خط سلامتی الگوی جملات آن ها نیز تغییر کند و حملات سخت تر و مرگبار تری را بر روی بازی باز اجرا کنند تا کار وی برای شکست آن ها سخت تر شود و استرس بیشتری نیز گریبان وی را بگیرد. مشاهده این که تنها مقدار کمی از خط سلامتی یک باس خوفناک باقی مانده است ولی وی آن قدر وحشی شده است که حتی اجازه این که یک حمله به او بزنید را به شما نمی دهد بسیار استرس زا و خودمانی بگویم، “حرص در آور” است. کاری که میازاکی در آن استاد است!

dark souls 3 feature c0

تلاش زیادی کردم تا ایرادی از بازی بگیرم و نمره از آن کم کنم ولی الحق والانصاف نشد که نشد…

اگر بخواهیم به صورت کلی گیم پلی بازی را بررسی کنم باید بگویم باز هم به مانند همیشه در این سری و عناوین میازاکی، این گیم پلی است که حرف اول را می زند و در کنار طراحی هنری فوق العاده بازی، فضایی بکر را برای بازیبازان فراهم آورده است تا با خیال راحت بمیرند! میازاکی هوشمندانه برای این که مبارزت بازی رنگ و بوی تکرار و کهنه شدن به خود نگیرند مکانیسم Battle Art ها را به گیم‌پلی بازی افزوده است که جدا از حس نو و تازه ‌ای که به گیم‌پلی بازی بخشیده است عمق مبارزات را نیز بسیار بالا برده است. البته از آن‌جا که در این بازی هیچ پاداشی بدون پیامد نیست مبارزات و دشمنان و باس‌های بازی مقداری نسبت به گذشته سخت‌تر شده‌اند تا مبادا از Battle Art ها زیادی لذت ببرید!

روند طراحی مراحل و مسیر های مختلف بازی و راه‌هایی که در ادامه به یکدیگر متصل خواهند شد همه و همه باز هم به بهترین شکل در بازی وجود دارند و شما را از این پیوستگی و نبوغ در طراحی مراحل شگفت‌زده خواهند کرد. کلاس‌های مختلف به خوبی بالانس شده‌اند و بازی کاملا شما را در مسیر خلق و پیشبرد مراحل با کلاس و استایل مورد علاقه‌تان یاری می‌کند و هیچ برتری یا اجباری در روند ارتقای شخصیت خود مشاهده نخواهید کرد. البته قاعدتا طرفداران قدیمی سری راحت‌تر خواهند بود تا با همان استایل و کلاسی که ساعت‌ها و روزها و ماه‌ها را در نسخه‌های قبلی با‌ آن گذرانیده‌اند همراه شوند و در همان مسیری که تبحر دارند گام بردارند. مثلا برای بنده که تاکنون در نسخه های قبلی همواره از کلاس مبارز و یک شمشیر و یک سپر استفاده کرده‌ام قطعا بهتر بود که باز هم همین روش را انتخاب کنم و روند شروع بازی را برای خود ساده‌تر کنم.

یکی از نکاتی که در صحبت با جند نفر از طرفداران بازی که آن را به صورت چند نفره هم تجربه کرده بودند دریافتم این بود که آن‌ها اذعان داشتند که وقتی مثلا در مبارزه با یک باس دوست خود را نیز با خود همراه کنید مبارزه نسبت به نسخه‌های قبلی کمی بیشتر آسان خواهد شد البته اصلا منظور آسان شدن نیست بلکه نسبت به قبلی‌ها کمی آسان‌تر می‌شود. در عناوین قبلی وقتی با دوستانتان به صورت چند نفره به مبارزه باس می‌رفتید هر ضربه شما یا دوستانتان به نسبت تعدادتان مثلا یک دوم یا یک سوم زمانی که تنها بودید از خط سلامتی باس می‌کاست ولی گویا این بار مقداری بیشتر به باس ضربه وارد می‌شود. البته از آن‌جا که بنده هنوز بخش چند نفره را تجربه نکرده‌ام و تا دو مرتبه که بازی به پایان برسانم حتی آن را آنلاین نیز نخواهم کرد، نمی توانم به هیچ وجه در مورد این بخش صحبت یا نتیجه‌گیری دقیقی مطرح کنم و نکته‌ای در بالا مطرح کردم تنها شنیده‌ای بود و بس.

Dark Souls III برترین و تکامل‌یافته‌ترین گیم‌پلی را در مقایسه با تمامی عناوین قبلی این سری و بازی Bloodborne دارد و در واقع از هرکدام از این عناوین بهترین‌هایشان در این بازی استفاده شده است. اگر هدف از عناوین مختلف یک بازی این است که با بالارفتن هر شماره بازی تکامل‌یافته‌تر شود و تجربه بهتری را در اخیتار بازیباز قرار دهد (که اکثر بازی‌ها در این مورد برعکس هستند) باید گفت Dark Souls III دقیقا مصداق بارز این روند تکاملی با بالارفتن هر شماره است و میازاکی در این نسخه به وضوح نشان داده است که قادر است به بهترین شکل از تمام تجربیات گذشته خود استفاده کند و به قدری تیزبین باشد که حتی کوچکترین اشتباهی را هم در ساخت نسخه پایانی این ۳‌ گانه افسانه‌ای انجام ندهد و هیچ بهانه‌ای را به دست طرفداران و منتقدان و … ندهد. در حقیقت تمام کسانی که این عنوان را تجربه کرده‌اند به زیان‌های مختلف یک حرف را در مورد بازی زده‌اند آن هم این است که Dark Souls III، گیم‌پلی آن، مبارزاتش و … در اوج نبوغ ساخته و پرداخته شده‌اند و شایسته هر ستایشی هستند.

souls series wallpaper by lagrie d8n5xei

Dark Souls III نسخه تکمیل شده و بهبود یافته تمام شاهکارهای قبلی میازاکی و در واقعا اوج هنر و توان این نابغه ژاپنی است.Dark Souls III تجسم یک رویا در دل کابوسی مطلق است.

نتیجه گیری: با زندگی من چه می کنی؟ تا کجا را خواهی برد؟

Dark Souls III شاید بی‌رقیب ترین و بی‌نظیر ترین عنوان سال ۲۰۱۶ میلادی و حتی سال‌های اخیر برای خیلی‌ها از جمله من است و مطمئن هستم که برای تعداد خیلی زیادتری جزو ۳ بازی برتر سال ۲۰۱۶ است. عنوانی که از منتقدان بیش از ۶۰ سایت مختلف در دنیا که بسیاری از آن ها آدم های عجیب و غریب با عقاید عجیب و غریب هستند (کسانی که به خاطر باس سخت ار بازی نمره کم می کنند) باز هم موفق می‌شود در ممجموع متای ۹۰ را کسب کند دیگر نیاز به تعریف و تمجید و نمره بالای یک سایت ندارد زیرا شعور جمعی همیشه بالاتر از شعور فردی است و بازده شعور جمعی در مورد بازی Dark Souls III واضح و مشخص است و یک جمله را فریاد می زند، Dark Souls III یک شاهکار است، آن هم نه شاهکاری که مثل و مشابه آن وجود داشته باشد. وقت تلف نکنید دوستان، Dark Souls III تجربه و درک شما از بازیباز بودن را تغییر خواهد داد و حس قدرتی به شما اعطا خواهد کرد که در هیچ عنوان دیگری نخواهید دید.

این ها شعار نیست، عین واقعیت است… Dark Souls III پایانی افسانه‌ای بر سری شاهکاری است که با توجه به صحبت‌های میازاکی شاید تا چند سال نامی از آن نشنویم. به راحتی این فرصت را از دست ندهید و آن را غنیمت شمرده و وارد دنیای تاریک و پر رمز و راز و البته سخت و مرگبار Souls شوید و مطئن باشید پس از تجربه این بازی است که تازه خواهید فهمید چه جواهری را تاکنون و در نسخه‌های قبلی از دست داده اید و به نسخه اول و دوم باز خواهید گشت. Dark Souls III مجموعه‌ای از بسیاری از کلمات است. نبوغ، خلاقیت، زیبایی، تاریکی، وحشت، چالش، مصیبت، رنج، پاداش، جزا، سختی، شیرینی، استقامت و بسیاری کلمات دیگر که همگی در مورد آن صدق می‌کنند. به جرات می‌گویم تنها عنوانی که در این یکی دو سال اخیر از نظر بنده یارای رقابت و حتی شکست دادن ابرشاهکاری به نام Witcher 3 را دارد تنها و تنها Dark Souls III است و بس.

میازاکی با Demon’s Souls فرمولی جهنمی ولی شیرین را کشف کرد، در Dark Souls آن را بسط داد و گسترده‌تر و جذاب تر کرد، در Bloodbone آن را تا حد کمال ارتقا داد و به مرز پختگی رساند و اکنون، بله اکنون با Dark Souls III کامل‌ترین شکل ممکن از فرمول مرگبار خود را به دنیا در قابی از هنر ناب معرفی کرده است. فرمولی که مو لای درز آن نمی‌رود و این بار دیگر هیچ خرده‌ای نمی‌توان به آن گرفت. Dark Souls III نسخه تکمیل شده و بهبود یافته تمام شاهکارهای قبلی میازاکی و در واقع اوج هنر و توان این نابغه ژاپنی است که تا ابد نام خود را در تاریخ این صنعت و از آن مهم‌تر در قلب بازیبازهایی مثل من حک کرده است. از دست دادن Dark Souls III گناه و اشتباهی نابخشودنی (در حق خود بازیباز) و تجربه آن چیزی فراتر از لازم و ضروری است. پس لجظه‌ای، حتی ثانیه‌ای درنگ نکنید و بازی را آغاز کنید. Dark Souls III تجسم یک رویا در دل کابوسی مطلق است.

dark souls 3

 

اوردک تک تک ورژن حقیقیMohsen bakhtiariRexonDĥeebvj⁷UklJoel MorganThe last Elden ringBehzad zargarySpider-ManDark.Elden-LordaliushakaramazofEspressoShinjiMikamiRezaGtx

مطالب مرتبط سایت

تبلیغات

زیباتر از افسانه، فراتر از شاهکار | نقد و بررسی بازی Dark Souls III | گیمفا
زیباتر از افسانه، فراتر از شاهکار | نقد و بررسی بازی Dark Souls III | گیمفا
زیباتر از افسانه، فراتر از شاهکار | نقد و بررسی بازی Dark Souls III | گیمفا
زیباتر از افسانه، فراتر از شاهکار | نقد و بررسی بازی Dark Souls III | گیمفا
زیباتر از افسانه، فراتر از شاهکار | نقد و بررسی بازی Dark Souls III | گیمفا

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

  • نقطه تلاقی خلاقیت میازاکی با یک ریسک بزرگ (Demon’s Souls) آغاز شد , افراد خلاق همیشه هنجار شکن هست خب همین ویژگی باعث شد استاد میازاکی در دنیای گیم هنجاری رو بشکند که باعث بشود روزنه نبوغ در آن طلوع کند و این هنجار شکنی ها که به تضاد هم معنی میشود :
    ۱- بازی تقریبا فاقد کات سین است اما داستان غنی دارد. ( میازاکی سبک روایی جدیدی خلق کرد که خود بازی باز هست داستان را جست و جو میکند نه سازنده بازی که با کات سین های طولانی و گاها اعصاب خورد کن جز به عذاب در آوردن مخاطب فایده ای ندارند و از طرفی لذت اکتشاف از بازی باز می گیرند)
    ۲- بازی به شکل بیمارگونه ای سخت است اما عادلانه می باشد. ( علت مرگ اشتباه ماست نه چیز دیگر)
    ۳- مرگ شیرین ترین اتفاق است. ( بله درست خواندید میازاکی با ذهن خلاق خود مرگی رو تدارک دیده است که با هر بار رو به رو شدن با مرگ , نتنها از آن لذت می برید بلکه همچنان با شوق بیشتر از قبل به بازی خود ادامه میدهید , میدونم باورش سخته اما واقعیت است)
    ۴- دنیای غرق در طلسم اما زیبا و باشکوه! ( اگر بگم میازاکی هم جز هنرمند های تاریخ هنر است بیراه نگفتم به گونه ای محیط زیبا طراحی شده است که از دیدن آن ها ساعت ها بله ساعت ها خیره میشوید و دسته را کنار میگذارید , واقعیت عرض کنم بنده در شمال هستم اما زیبای طراحی میازاکی منو بیشتر شگفت زده میکند تا جنگل های شمال که همه آرزو رفتن آنجا را دارند.
    ۵- فریاد های گوش خراش اما شنیدنی!( وقتی در حضور باس فایت ها قرار میگیرید صدای فریاد ان ها وحشتناک و گوش خراش هستند اما موسیقی که پس زمینه این باس فایت ها پخش میشود شما اینقدر غرق شنیدن آن میکند که برای لحظه ای باس فایت ها فراموش میکنید و دیری نمیپاید که خود مرده می بینید.)
    ۶- در نسل هشتم باشی و بازی گیم پلی محور باشد. ( در نسل هفتم و هشتم که بازی ها تا حدودی از بطن گیم یعنی گیم پلی فاصله گرفتند و بجای اینکه گیمر در بطن بازی قرار بدند و بگذارند او هدایت بازی در دست بگیرد این سازنده هست که گیمر رو در باتلاق باید ها قرار میدهد اما در این بین میازاکی دست گیمر کاملا حتی در داستان باز گذاشته است و تماما در تار و پود بازی درگیر و تعیین کننده است.)
    و…
    —————————————————————————–
    اینبار میازاکی خیلی هوشمندانه تر از قبل عمل کرد بازی همانطور که استاد اقابابایی گفتند با روند ساده به سخت طی میکند به طوری که افرادی که این جرعت به خود دادن اولین بار بازی تجربه کند کاملا این فرصت دارند دنیای سولز درک کند و غرق آن شوند البته در نهایت غرق خواهید شد.
    بخش آنلاین که به کوآپ خلاصه میشود بگم حقیقتا لذت بخش و مفرح است اما باید بگم با این روش باس ها رو خیلی راحت میتونید بکشید و احساس تقلب کردن به آدم دست میدهد کاش چنین نبود. ( اینقدر باس فایت ها سخت هستند که در هیچ نسخه سری این بازی نبود اما ترس به خود راه ندهید که با کمک کوآپ براحتی میتوانید شکست بدهید.)
    به امید خدا تابستان برای بار دوم و سوم دارک سولز ۳ و اولین بار دارک سولز ۲ و همچنین the old hunter رو تجربه میکنم.
    دارک سولز سه پایان خوشی بود امیدوارم نسخه دوم بلادبورن ساخته بشود.
    در آخر چه زیبا استاد اقابابایی تیتر انتخاب کردند زیباتر از افسانه ؛ فراتر از شاهکار انصافا حق مطلب ادا کردند و از ایشان کمال تشکر دارم.
    باور کنید انتظار دارک سولز سه از یک طرف و نقد این عنوان توسط استاد اقابابایی از طرف دیگر.
    دوستان این بازی هرگز فراموش نکنید و تجربه آن را از دست ندهید.

  • The_Mean گفت:

    سلام دوستان
    آقای بابایی پرچمت بالا
    یه سوال بازی های دارک سولز از نظر داستانی بهم مرتبط اند یا هرکدوم داستان خودشون رو دارن؟

  • mrbob گفت:

    سلام آقای آقا بابایی، من تا حالا موفق نشدم هیچ کدوم از نسخه های شاهکار دارک سولز رو بازی کنم، الان از نسخه اول بازی شروع کردم رو پی سی به بازی کردن، ولی یه سوالی داشتم، آیا میشه کنترلرهای بازی رو روی دکمه هایی از کیبورد که دوست داریم، عوض کنیم؟ مثلا الان با دکمه Q راهنماها رو می خونه و…

  • LucIIIfer گفت:

    بسیار ممنون از نقد خوبتون. نمی دونم من اینجوریم یا هر کسی که DS بازی میکنه هم همین حسو داره. شده تا ساعت ها (مثلا ۵-۶ ساعت) مدام پای بازی بودم ولی نه تنها خسته نشدم بلکه تازه احساس می کنم دستم گرم شده و جا داره چندین ساعت دیگه هم بازی کنم ، نمی دونم جناب میازاکی چیکار می کنن ولی هر چیزی هست از جادو کمتر نیست.

  • tedy گفت:

    آقا سعید یه بار نشد چیزی بنویسید ما بدمون بیاد 😀
    مثله همیشه بی نظیر بود خسته نباشید :yes:
    ______________________________________________________
    آقا سعید پایین ترین نمره رو به چه بازی تو نقدایی که داشتید دادید ?:-)

  • Arman Darvishzadeh گفت:

    متاسفانه با سبکش نمیتونم کنار بیام البته بازیش شاهکار هست در این که شکی نیست ولی خوب من از این سبک زیاد خوشم نمیاد 🙁 🙁 🙁

  • MMD_SRDL گفت:

    اضلا مگه بهتر از این بازی هم هست؟!! :inlove: :rotfl: :-* :yes: :yes: :yes: :yes:

  • cv@ گفت:

    اقای بابایی چرا شما از بازی های فرام یاتر وشخص میازاکی این قدر تعریف می کنید ویه نکته منفی نمیگین درصورتی که اگه بیشتر دقت کنین مشکلا فنی ومحتوایی داره

    • به این دیلیل که عاشق بازیهاش هستم والبته اگر دقت بفرمایید و یه سر به متاکریتیک بزنید متوجه می شید که بقیه هم همین طور ازش تعریف می کنند و کلی نمره ۱۰ و ۱۰۰ داره و متای ۹۰. حالا شما مشکلتون با منه یا با کل کسایی که تعرف می کنن مشکل دارید؟

  • pezhvak گفت:

    درود
    اگه امکانش هست در مورد این ضربات battle art بیشتر توضیح بدین.شاید بنده هنوز اوایل بازی هستم همچین گزینه ای وجود نداره؟

  • MOANOFTHEMOON گفت:

    دارک سولز ۳ بازی زیباییه ولی خیلی هم سخته :reallypissed:

  • Mafia7panda گفت:

    سلام. ممنون از نقد خوبتون. من تو سبک rpg فقط fableوreckoning رو بازی کردم و خیلی باهاشون حال کردم. به نظرتون میتونم این بازیو بازی کنم یا نه؟

  • سلام دوستان راهنمایی کنید منو ، من تا حالا از این سری بازی بازی نکردم
    فقط یه بار dark2 رو نصب کردم و همون اولش چون هیچی بلد نبودم همش مردم فک کردم بازی چرته و کلا پاکش کردم ولی بعد پشیمون شدم بخاطر همین میخوام یه بازی این سبکی بازی کنم الان ویچر رو دارم به نظر شما از کدوم بازی شروع کنم blood born چطوره ؟؟؟؟

  • ARYAA گفت:

    نقدهات خاصن سعید جان و واقعا از خوندشون لذت میبرم .شکى نیست که دارک سولز ٣ بهترین تو سگانس . مثل یک نامه عاشقانه به طرفداران قدیمى و جدید ، بازگشت به anor londo و پیانو آهنگ تم gwyn حس نوستالوژى داشت .هونطور باسهاى بیادموندى مثل champion gundyr ، pontiff sulyvahn ، nameless king ، dancer of boreal valley و ….
    تازه بدون dlc ! اولین بسته الحاقى که حدود ۶ ماه دیگه میاد صدرصد موفق میشه

  • safir گفت:

    الحمدالله متا این بازی از دیدگاه منتقدان به ۹ نرسیده و از سایت های معروفی نمره فقط” خوب گرفته

    به وضوح مشخصه نویسنده منتقد نیست بلکه طرفدار این بازیست که جای بحثی نمی ذاره

  • Hesam 227 گفت:

    خسته نباشید
    نقدتون عالی بود
    نقد رایز اف توم ریدر نمیذارید ؟

  • Mohamad28 گفت:

    کاش نصبش نمیکردم.درس و کنکورو زندگیو همچیو ول کردم.معتادش شدم با اینکه تا حالا بازیش نکرده بودم.نقدتون عالی بود

  • bloodborn گفت:

    اگر محصل هستید ۱ماه درسو کنکور تعطیل اگر زن دارید ۱ ماه زن و بفرستید خونه باباش با خیال راحت این بازی انجام بدبد و لذتشو ببرید که قبل از مرگ واجبه بلاد و دارک سولز۳ رو بازی کنید

  • Perfumed Bear گفت:

    ممنون از نقد زیباتون جناب آقابابایی
    متاسفانه نمیتونم فعلا تجربش کنم چون کنکور دارم و میدانم اگه برم پی اش آزاد ابرقو هم قبول نمیشم :rotfl: راستش من از demon’s souls شروع کردم این سری رو که البته با توجه به نقد شما فکر کنم سختی این نسخه بیش تر از اون بازی هست (البته تو demon’s souls یک ترفندی بود که بعد مرگت soul هات از دست نرن ولی خوب من استفاده نکردم)

    • خیلی ممنون از شما. لطف دارید. امیدوارم توی کنکور موفق باشید و بعدش با خیال راحت بازی کنید چون درس از همه چی مهم تره واقعا. به عنوان یه شعار نمی گم ولی تحصیلکرده بودن چیزیه که زندگیت رو تغییر می ده.
      در مورد دیمونز سولز باید بگم نمیشه گفت سولز ۳ سخت تر از اونه. بلکه تقریبا مثل هم هستن و تازه دیمونز سولز به خاطر یه سری موارد سخت تر هم بود از برخی جهات. اون روشی که می فرمایید کاملا درسته یعنی وقتی که می میرید و قبل از این که صفحه you died بره و سیاه شه صفحه باید از بازی خارج می شدید و بعد که می اومدید دوباره دقیقا از همونجا بازی می اوردتون و تمام روح ها هم باهاتون بود! که البته این تقلبه دیگه و جالب نیست. از این قبیل موراد زیاد داشت بازی مثل این که د تا باس دو قلو رو از پشت مه می تونی با تیر کمون بزنی بکشی و……

  • REZAxpab گفت:

    خسته نباشید آقا سعید
    ماشالا عجب نقدی، وقتی نقد کردن با عشق و علاقه به یه بازی باشه یه همچین مقاله ی نابی از کار در میاد
    من x360 دارم دارک سولز ۲ رو گرفتم ولی بازیش نکردم الان میخوام باز شرو کنم ایا اول شماره ۱ رو بگیرم برم بعد این شماره ۲ رو برم یا نه همینم بازی کنم مشکلی نداره ؟ چون خوندم کارگردان اصلی توی شماره ۲ حضور نداشته. کلا شماره ۱ بهتره یا ۲ برا بازی کردن ؟ چون من زیاد وقت برا بازی کردن ندارم میخوام یکیشون رو انتخاب کنم بازی کنم
    ممنون

    • سلامت باشی رضا جان. خیلی ممنون از شما.
      راستش اگر قصد دارید که یکی رو از بین دو نسخه اول بازی کنید پیشنهاد من ۲ هستش چون به روزتره و جدیدتره و از لحاظ گرافیک و … بیشتر به دلتون خواهد نشست. از لحاظ گیم پلی هر دو شاهکار و درجه یک هستن ولی خب چون ۲ جدیدیتره من این رو پیشنهاد می کنم و مخوصا به این خاطر که ۳ تا دی ال سی فوق العاده هم داره که اگر بعدا خواستید باز هم ادامه بدین با کمبود محتوا مواجه نشین. نسخه دوم رو شروع کنید و این رو بدونید که هیچ چیزی کمتر از همین نسخه سوم نیست از بسیاری از لحاظ ها و دارید یکی از برترین بازی های اکشن نقش افریرین تاریخ رو شروع می کنید. ولی این رو با خودتون کنار بیاید که بازی خیلی سخته و باید راهش رو پیدا کنید . این همه ادم تموم کردن باز ی رو پس شما هم باید بتونید فقط کمی صبر می خواد و بس.
      موفق باشید.

      • REZAxpab گفت:

        ممنون برای جواب ضمن یه خسته نباشید دیگه، منتظر مقاله های عالی بعدیتون هم هستم

      • xsector78 گفت:

        اقای اقابابایی من کلا بازی های rpg و هم سبک رو دوست دارم ولی نمیدونم چرا نمیتونم با دارک سولز ارتباط برقرار کنم سولز ۲ و ۳ رو بعد چند ساعت نتونستم بازی کنم دلیلش هم سختی بازی نبود.
        احساس میکنم تو این بازی ارامشی وجود نداره یعنی جای جای نقشه موجوداتی هستند که باهاشون باید مبارزه کنی و چون مقداری سخت هست و هر دشمن ترفند خودش رو داره به تعداد زیاد باعث خستگی میشه. الان نسخه ۳ رو چند ساعت بازی کردم و فقط در حال کشتن و پیدا کردن مسیر بودم
        دشمن های پیاپی و باس های زیاد و سخت که راز پیروزی هم مردن و یاد گرفتن روش مبارزه با اون دشمن هست. و نسبت داستان و مبارزه یمقدار بالانس نیست
        گاها هدف بازی که پیشروی با کمترین مرگ هست صدا ها و دشمنان زیادی که باید حواس رو خوب جمع کرد که کشته نشیم گاهی باعث توجه نکردن به زیبای محیط و خستگی فرد میشه
        و اینکه قرار دادن دشمن ها در جاهایی که باعث قافلگیر کردن بازیباز میشه باز هم باعث خیستگی میشه
        بطوری که برای مبارزه نیاز به رفتن به جایی نیست. احساس من قرار گرفتن در یک میدان ارنا و جنگ با دشمنان بینهایتی که زمانی تمام میشه که شما بمیرید
        من هیچوقت نتونستم سولرز رو تموم کنم به دلایلی که مقدارش رو بالا گفتمو نمیتونم قضاوت درست بکنم
        ولی شاید شروع بازی با ریتم تند و دلهره اور و در نهایت خسته کننده ضروری نبود
        چند ساعتی که من بازی کردم چیزی روایت نشد و انگار در حال انجام بازی کانتر بودم
        میخواستم بدونم عموما زیبایی های بازی سولز در چیه از نظر شما
        البته به غیر از محیط زیبا و هنری و صدا گذاری این عنوان
        احساسی که من دارم بازی هدف پایداری و ادامه رو در سنجیدن مهارت های شما و هنر زنده موندن قرار داده

        • KI4N گفت:

          دوست عزیز روایت داستان این فرانچایز کاملا از بازیهای دیگه متفاوته .
          توی بازیهای دیگه حالا یا توی این سبک یا در کل داستان بازی با پیشروی تو روایت میشه.
          ولی توی این سری تو با جستجو و صحبت با کاراکترها و مشاهده شخصی و حل کردن معماها داستان و روایتشو خودت کامل میکنی و میفهمی ممکنه در آخر بازی داستانی رو از یکی بنوی که ابهامتو در مورد شروع داستان بازی کامل از بین ببره یا ممکنه اصلا یه چیزایی رو ندونی و بخاطر همین برداشتت از داستان با برداشت من از داستان متفاوت میشه بخاطر همین داستان سولز همیشه شخصی بوده و میتئنم بگم یکی از نقاط قوت بازی همین شیوه متفوت روایی داستانه.
          موفق و موید باشی

  • SleepyMan گفت:

    با کمال احترام باید عرض کنم قرار بود این یک نقد باشه و تا اونجایی که من میبینم صرفا یک ستایش نامه هست! هیچوقت نوشتن نقد رو نباید به یه فن واگذار کنن حتی منتقدین بزرگی که به بازی نمره کامل رو دادن هم یه سری ایراد گرفتن ولی گفتن مهم نیست و نمره کامل دادن شما ایراد هم نگرفتین! خب من نمی تونم این رو نقد تلقی کنم متاسفانه! البته من قلم شما رو زیر سوال نمیبرم و برای زحمتی که کشیدین ارزش قائل هستم ولی به عنوان یه منبع برای بررسی قبل از خرید بازی قبولش ندارم!
    در هر حال مرسی بابت مقاله موفق باشید.

    • با تشکر از شما و نظرتون. خیلی ممنونم.نظرتون برای من عزیز و محترمه.
      والا این که فرمودین رو من اصلا نمی تونم باهاش کنار بیام. اگر میگین طرف از بازی ایراد گرفته پس چرا ۱۰ داده؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!! و اگر مشکلتون اینه که چرا من نقد رو نوشتم دلیلش اینه که کسی بیشتر از بنده نه توی این سایت بلکه توی ایران با این بازی و دنیاش و نسخه های قبلیش وپیشرفت هاش و …. اشنایی نداره و ۳ نسخه سولز و بلادبورن رو مجموعا ۵۰۰۰ ساعت بازی نکرده دوست من و من زیر و بم بازی رو کاملا اشنام باهاش. اگر ایرادی می دیدم قطعا لحاظ می کردم و نمره کم می کردم. اگر مشکلتون اینه که چرا ایراد ندیدم دیگه این واقعا مشکل شماست چون نمییشه زورکی گفت باید ایراد بگیری. بازی هم که ایراد نداره پس نمره اش ۱۰ هست. من نمیام مثل منتقد گیم اسپات بگم باس بازی سخته نمره کم کنم. شما بیشتر روی نقدهایی برای خرید بازی تمرکز کنید که نمره کم کردن و به نظرتون بهتره برای تصمیم گیری. بنده اجباری نداشتم که کاری کنم همه از نقد من خوششون بیاد و برای خری بازیشون از روی نقد من تصمیم بگیرن. این بازی انقدر بزرگ و خفنه که کسی اصلا به نقد کاری نداره و هر کی بشناسه و این سبک رو دوست داشته باشه میخره حتی اگه من بگم ۲ نمره اش. این نظرمن و تجربه من از بازیه. کسانی که بخوان نتیجه بگیرن از این نقد حتما گرفتن تا الان و عذر می خوام اگه اونجوری که شما می خواستین و راضی می شدین نمره کم نکردم ولی نظرم همین بوده و مطمئن باشید که در مورد هر بازی نظرم صاحب نباشه در مورد این یه سری و این بازی که قسمت بزرگی از زندگیم بوده و هست نظرم صاحبه و اطلاعات دارم
      با تشکر از نظر شما.

  • _saberi_ گفت:

    راستی اقا سعید رفتم maddison square gardenو نگاه کردم خیلی خوب بود مثل دارک سولز ۳ هیچ ایرادی نمیشه ازش گرفت واقعا اجراشون قوی بود مخصوصا اجرای sonne فوق العاده بود مثل همیشه به دلم نشست :))

  • dimoomid گفت:

    اقا سعید سلام و ممنون وقتی میبینم یه نفر مثل من هست که عین خودم دیوانه بلادبورن و دارک سولز باشه کلی ارادتمند میشم یه سوال دارم اگه این بازی رو که الان تا اواسطش رفتم پاک کنم و دوباره نصب کنم ایا میتونم با شروع بازی از بونفایرهای قبلی که روشن کردم استفاده کنم یعنی اطلاعات تو save data باقی میمونه و میتونم بازی رو از اخرین بونفایر در نصب مجدد ادامه بدم؟ توی نقد نوشته بودید که بازی اصلا تاخیر در بارگذاری بافتها و … نداره و گرافیک فنی اون عالیه ولی من احساس میکنم که بازی در بعضی موارد دچار افت در اجرای روان میشه قبلا این اتفاق روی ولفنشتاین برام افتاده بود که با نصب مجدد مشکل برطرف شد ضمنا کنسول هم ps4 هست ممنون میشم اگه فرصت داشتید پاسخم رو بدید که ایا در صورت نصب مجدد بونفایرها و ایتم ها از دست نمیره ؟

  • EDWiN گفت:

    دمتون گرم نقد عالی بود…فقط بنده که این بازی رو نسخه ی دومش بازی کردم زیاد از جو بازی خوشم نیومد…یه جورایی خسته کننده بود برام.بنده خودم عاشق اینطور سبک ها هستم ولی نسخه دومش یه سری مشکلات داشت مثلا یکیش همین جو بازی خسته کننده بود-حرف نزدن کارکتر اصلی که بدجور رو مخم بود-با هر کسی از افراد داخل مناطق بازی هم حرف میزدی انگار یه جور حس ناامیدی رو بت منتقل میکردن…همینا باعث شدن بازی رو موقع خریدم بعد از رد کردن اولین باسش بازی رو حذف کنم…خواستم ببینم نسخه ی سومش هم اینطوریه؟؟
    مشکل اصلی من جو بازی هست که اصلا باهاش حال نمیکردم
    ممنون میشم به سوالم جواب بدید

  • ممنون سعید جان مثل همیشه فوق العاده و عالی
    اصلا نمیدونم چرا قلمت به دل میشینه
    راستی ولی به نظرم اگر یه نقشه تو بازی میزاشتن بهتر میبود تا این که از این سنگ رنگی ها بریزی ببینی کجاها رفتی

  • هیچکسی از بازی اسونی ک براحتی پیش بره خوشش نمیاد ولی بعضی از بازی دقیقا مثل بلاد بورن و دارک سولز. از شور به در کردن این دگ سختی نیست نامردیه بازی گرافیک و موسیقی عالی داره ولی بعد از ۱۰ دقیقه بازی کردن اعصاب شما بهم میریزه هدف از بازی لذت بردنه ن سوهان روح شدن این بازی نکات مثبت هم داره ولی مفت گرونه چون بجای لذت بردن و سرگرم کردن گیمر اعصابشو خورد میکنه

  • هدف از بازی ایجاد لذت توی گیمره ن اعصاب خورد کردن و سوهان روح شدن هیچکس از بازی اسون خوشش نمیاد اما سولز و بلاد بورن از شور به در کردن مفت گرونن چون بعد۱۰ دقیه بازی چیزی به نام اعصاب برات نمیمونه

  • mahdi11 گفت:

    با اجازه من یه ایراد از بازی بگیرم البته من اینو بازی نکردم ولی نزدیکه ۲ گیگ کلیپ از یوتیوب تا حالا ازش گرفتم امید وارم چند وقت دیگه که سیستم بستم بتونم بازی کنم راستی ایراده اینه که به نظرم میتونستن آب رو واقعی تر بسازن اینطوری که این یارو تو آب میدوه انگار نه انگار که تو آب داره میدوه نظر شما چیه؟

  • pc for ever گفت:

    ببخشید بابت اسپم توی مرحله اول دارک سلوز ۳ بعد از کشتن باس می ریم می رسیم به یک معبد بعد باید کجا بریم

  • Just darkness گفت:

    سلام عرض شد
    ممنون بابت نقد
    خیلی عالی بود
    فقط یه مشکل داشتم تودارک۲که تو نسخه سوم ندارم اینکه وقتی به bonfire میرسی estus flask هات افزایش پیدا نمیکنن و هر با که بمیری یه مقدار کوچیک از خونت کم میشه کی با هر بار مردن بیشتر میشه
    ممنون میشم اگه جواب بدید بازم ممنون بابت نقد

    • pezhvak گفت:

      سلام. و خسته نباشید(بابت بازی دارک سولز)
      اگه منظورتون اینه که باید تعداد estus flask ها تو بنفایر بیشتر بشن اشتباهه. بلکه estus flskها پر میشن.
      در مورد مشکل دومم عرض کنم که این کم شدن ظرفیت خون بعنوان جریمه مردن در دارک سولز ۲ هستش.
      شنیدم یه حلقه ای هست که تو اوایل بازی باید پیداش کنین اونوخ دیگه ظرفیت خونتون بیشتر از ۷۵درصد نمیذاره کمتر بشه. راه حل دیگه اش هم اینه که از آیتم efighy استفاده کنین تا دوباره به حالت اول برگرده.

  • ABYSS گفت:

    dark soul3 رو کی تموم کرده جواب بدبن لطفا

  • Saeedngapeth گفت:

    با این نقد باید این Dark souls 3 هم بخرم… :pissedoff:

  • Saeedngapeth گفت:

    با این نقد باید این Dark soul 3 هم بخرم… :pissedoff:

  • احسان گفت:

    لامصب با ترینر هم مشکل دارم توی رد کردن مراحل بازی 😀

    • red rose گفت:

      نیازی به اون کارها نیست کافیه کمی به تواناییهای خودت اعتقاد داشته باشی حتی اگه دویست بار کشته شدی دوباره شروع کن نفس بازی دارک در اینه که ببینه تو چقدر ادامه میدی مردن و دوباره شروع کردن با یه روش مبارزه دیگه تا وقتی که حریفت شکست بخوره اونجاست که لذت واقعی رو میچشی یکی از منتقدین در مورد بازیهای سری دارک نوشته بود که جزو معدود بازیهایی که باعث تحول در شخصیت بازی کننده میشود خود من سر یکی از باسها چند بار به سرم زد که بازی رو ولش کنم از بس سخت بود ولی وقتی یادم میومد که اساتید هنرهای رزمی برای یادگیری یه حرکت اونو تا ۱۰۰۰۰ بار ده هزار بار تکرار میکنن دوباره شروع میکردم الان دوبار بازی رو با لول ۱۷۰ تموم کردم

  • ali-jalaei گفت:

    سلام دوستان من تازه به جمع باحال گیم فا اومدم از اشناییتون خوشبختم :-))
    راستی یه سوال …..بازی سولز ۳ دل گیره؟ منظورم اینه که یه چند وقت بازی کنی افسرده میشی؟!!!!!! :hypnotized:
    با تشکر 😉

  • ali-jalaei گفت:

    یه سوال دیگه هم هست دفاع شخصیت اصلی چجوریه؟
    مثل اساسینز با یه دکمه دفاع میکنه ویا نه باید سپر رو نگه داری اونا هم میزنن هیچیت نمیشه؟(مال اساسینز بهتره 😕 )
    ممنون میشم جواب بدین
    راستی یادم رفت عجب نقد توپی بود خیلی حال کردم تشنم کرد برای گرفتنش 😀

  • j.semnani گفت:

    سلام به همه طرفداران بازی
    من با خوندن این نقد زیبا به یه مشکلی خوردم و اون هم اینه که بسیار طلبه شدم تا این بازی رو بخرم و انجام بدم اما با توجه به ضعف در زبان انگلیسی من میتونم این بازی یا ویچر رو بازی کنم؟لطفا برام توضیح بدین.

  • Mmd_0181 گفت:

    با عرض سلام.بنظر من دارک سولز۲ یه سری ایراد داشت و دارک سولز ۱ ازش بهتر بود:
    اینکه دارک سولز ۲ شمشیرش غلاف نداشت!معلوم نبود شمشیرو از کجاش میاره!:/
    باس فایت های دارک سولز ۱ بنظر من نفس گیر تر بودن!
    مشکل بعدی دارک سولز ۲ اینکه حرکات دارک سولز ۱ طبیعی تر بودن هرچی طرف زره اش سنگین تر میشد طرز راه رفتنش تغییر میکرد ولی ت.ی دارک سولز ۲ طرف فقط آهسته میشد!
    ولی مشکلی که هردوشون داشتن این بود که وقتی NPCها صحبت میکردن دهنشون تکون نمیخورد!
    امیدوارم این مشکلات توی دارک سولز ۳ نباشه. 😕

  • lady_NR گفت:

    سلام من دارک سولز۲روبازی کردم اونم واقعا محشره.ولی یه سوال کرک دارک سولز۳هم هست ایا؟

  • lady_NR گفت:

    سلام نقدتون واقعا محشر بود.من دارک سولز۲روبازی کردم محیطش وجو بازی منو اسیرخودش کرده.فک کنم دارک۳ دیگه خواب و خوراک برام نزاره :rotfl: ولی یه سوال کرک دارک سولز۳هم هست ایا؟

  • ata.snb گفت:

    میگن dark souls خیلى سخته این راسته یا دروغ جز سخت ترین گیم هاى جهانه

  • KI4N گفت:

    واقعا شاهکاره من اگه بخوام به ترتیب شاهکار بودن بچینمشون اول دارک سولز۱ بعد بلادبورن بعد دارک سولز۳ و بعد دارک سولز۲
    البته من دیمونز سولز رو بازی نکردم بخاطر همین نمیدونم چجوریه

  • Amircom گفت:

    سلام، من میخواستم یه عکس بفرستم تو fire link shrine یه راه پیدا کردم اصلا فکر نکنم کسی دیده باشه اما هر چقدر گشتم ارتباط با مدیر سایتو پیدا نکردم میشه لطفا راهنمایی کنید چطوری بفرستم

  • Amirmohamad گفت:

    سلام.تشکر از نقد عالی تون
    من این بازیو دارم با ps4 بازی میکنم.ولی از بس سخته تو یکی از باس هاش گیر افتادم.خاستم بپرسم یه کد تقلبی ترینری،چیزی هست واسه ps4?!

  • Morii گفت:

    آقا عالی بود اصلا از موقعی که از نسخه اول شروع کردم مجذوب این سری سولز شدم و احساس میکنم نسخه دو آسون تر شده

زیباتر از افسانه، فراتر از شاهکار | نقد و بررسی بازی Dark Souls III | گیمفا