یک خاندان، چهار ناجی | تحلیل قسمت سوم Game of Thrones

به هیچ کس نمی توان اعتماد کرد. همه به دنبال منافع خود هستند. نفس عمیقی کشیدم و وارد مراسم شدم. می دانستم که دوباره آن کوتوله به سراغم می آید و این چیزی نبود که برای آن لحظه شماری کنم. نفس عمیقی کشیدم و در کنار مارجری ایستادم. با من صحبت می کرد اما در عالم تفکر خود بودم. در نهایت آمد و انتخاب با من بود: با او بروم یا در کنار ملکه آینده ام بمانم. پیشنهادی برای من داشت و در ازای آن چیزی می خواست. در مخمصه بدی افتاده بودم و در همینجا بود که اتفاق افتاد، آن هم در یک چشم به هم زدن… پادشاه مرده بود!

شمشیر در تاریکی

وقتی قسمت اول بازی تاج و تخت ها که اینبار اقتباسی از Telltale بود به پایان رسید، بسیار منتظر قسمت دوم بودیم و با عطشی خواستار ادامه داستان. قسمت دوم هم با تمامی فراز و نشیب ها و تصمیم های شما پایان یافت اما این سوال را از خود می پرسید که در کدام قسمت، بالاخره شاهد نتیجه و تاثیر این تصمیمات خواهید بود؟ The Sword in the Darkness (شمشیر در تاریکی) به عنوان سومین قسمت، داستان خاندان فارسترها را ادامه می دهد که پس از وقایع «عروسی خونین» و حکمرانی روس بولتون بر نواحی شمال وستروس، رو به نابودی و انحطاط هستند. اما اگر فرد مغروری هستید و نمی توانید برای صلاح خانواده و خاندان، توهین هایی که به شما وارد می شود را تحمل کنید، تجربه این قسمت به شما پیشنهاد نمی شود! بارها و بارها در طول چندین ساعت گیم پلی، صبر و ذهن شما در ادراک مسائل آزموده می شود و شخصیت ها به قدری واقعی و طبیعی رفتار می کنند که غرق در داستان شده و حتی ممکن است تا پایان آن، خود را در برابر حفظ این خاندان وستروسی، مسئول بدانید.

تیریون لنیستر: تو همین الان قوی ترین مرد وستروس (جافری) رو بدون شام به تخت خوابش فرستادی.

تایوین لنیستر: اگر فکر میکنی که او قوی ترین مرد وستروسه، یک احمقی

– چه عبارت خائنانه ای، جافری پادشاهه.

– تو واقعا فکر میکنی که یک تاج بهت قدرت میده؟

– نه. من فکر میکنم ارتش ها به تو قدرت میدند

Telltale در این قسمت، انگیزه های شما و شخصیت های داستان خود را تقویت می کند. با تصمیمات حیاتی بیشتری رو به رو هستید که بر سر آن ها، وقت کمتری به شما داده می شود. اما یک چیزی یکبار و برای آخرین بار به تمامی طرفداران دنیای GRRM ثابت می شود: به هیچ کس نمی توان اعتماد کرد. چرا که در این دنیای خشن و بی رحم خلق شده، هر کسی به دنبال منافع خود است که گاهی برای رسیدن به آن ها انسانیت خود را زیرپا گذاشته و تنها به هدف خود فکر می کنند. اما سازنده بازی نمی خواهد شما و شخصیت هایی که در اختیار دارید را از این قضیه متمایز کند؛ شما هم در برابر آزمایشی قرار می گیرید که انگیزه ها و توانتان برای اجرای چیزی که واجب است را می آزماید. برای مثال به بخشی از داستان می پردازیم.

یک انسان یا مادر، برادران و خواهرم؟

پس از مرگ جافری باراتیون (که بر سر این حادثه در سریال به اندازه کافی خوشحال شدیم!) مقابل یکی دیگر از تصمیم های نسبتا جزئی قرار می گیرید. یک پسری که از ابتدا به شخصیتی که در دست دارید یعنی میرا فارستر، کمک کرده و در مقابل خواسته ای نداشته است. این پسر همیشه می گوید که اگر اتفاقی برای میرا بیفتد، خودش هم در دردسر قرار می گیرد (اما نمی دانیم چرا). حال شما می توانید از او بخواهید تا کاری خطرناک اما حیاتی انجام دهد که سرنوشت خانواده تان را تعیین خواهد کرد. آیا این کار را خواهید کرد یا این پسر را از انجام آن کار منصرف می کنید؟ آیا می توانید در آن لحظه فکر خانواده خود را از سر بیرون کرده و به آن پسر بی گناه فکر کنید؟

غرور و سربلندی یک خاندان قبل از سقوطش

داستان در Ironrath و با شخصیت رادریک فارستر نیز ادامه پیدا می کند. سربازان خاندان وایت هیل در قلعه و تالارهای شما ساکن هستند و ورود پسر وایت هیل، شرایط را سخت تر می کند. به برادر و خانواده تان توهین می شود اما توانایی ایستادگی در برابر آن ها را ندارید. یک حرکت اشتباه می تواند جان عزیزانتان را به خطر اندازد. بازیکن در چنین شرایطی قرار می گیرد و حق انتخاب دارد. در نهایت نیز، تنها مسئول وقایعی که اتفاق میفتد، خود شما هستید.

یک خاندان، چهار ناجی

یک خاندان، چهار ناجی

خاندان فارسترها بر لبه نابودی و سقوط کامل قرار دارند اما چهار نفر در تمامی وستروس و حتی اِسوس، تمام تلاش خود را می کنند تا خانواده خود را دوباره در دوران شکوه ببینند. اَشر فارستر در اسوس تمام تلاش خود را می کند تا با ارتشی از مزدوران، به وستروس بازگردد، میرا فارستر در King’s Landing با سیاست و مهره های مهم حکومت دست و پنجه نرم می کند، رادریک سعی دارد تا فعلا Ironrath را استوار نگه دارد و گرِد تاتل در دیوار به گروه نگهبانان شب پیوسته و به دنبال افسانه های قدیمی می رود. با تمامی اینها، همچنان شرایط سخت تر و سخت تر می شوند.

شاید شخصیت های بازی از تصمیمات دیگر کرکترها با خبر نباشند، اما شما از آن ها با خبرید و ممکن است بر اساس آن ها تصمیم بگیرید. به عنوان مثال، شما به عنوان رادریک تصمیم به نجات برادر کوچکتر خود میگیرید و پس از آن، وقتی در نقش میرا بازی را ادامه می دهید، با تصمیمی مواجه می شوید که به تصمیم رادریک و موفقیت آن مربوط می شود. البته با تمامی اینها، باید گفت که شرایط همیشه آنطور که بخواهید، پیش نخواهند رفت.

یکی از نکاتی که در طراحی و ساخت این بازی قسمتی وجود دارد، محدودیت داستانی سازندگان می باشد. البته همه این ها برمی گردد به توافقات آن ها با مشاور نویسنده و خالق دنیای وستروس. چرا که سرنوشت خاندان فارستر نمی تواند تاثیر زیادی بر روی وستروس و دیگر حکمرانان آن داشته باشد چرا که داستان کتاب ها و سریال با تناقض همراه می شوند. شاید حتی دلیل اینکه بعد از سه قسمت، همچنان نتیجه بعضی از تصمیمات را مشاهده نمی کنیم همین باشد.

صدای آشنا

بازیگران سریال به عنوان صداگذار شخصیت هایشان هنوز هم حضور پررنگی در بازی دارند که خود می تواند صبر کردن را برای طرفداران سریال راحت تر کند. Emilia Clarke نیز نهایتا در نقش دنریس تارگریان به این گروه پیوست و شاهد دیالوگ هایی از وی در پایان این قسمت بودیم. صداگذاری خوب و متناسب یکی از نقاط قوت قسمت اول و دوم بود و در قسمت سوم نیز این مورد پابرجاست.

خاندانی که ارزش جنگیدن را دارد

قسمت سوم در ساعت ابتدایی می تواند حوصله سر بر باشد و اتفاق خاصی در آن نمی افتد اما با پرورش تدریجی شخصیت ها و وقایع داستانی، شما را در راس اتفاقات و تصمیمات قرار می دهد و می تواند برای طرفداران این دنیای فانتزی، مفرح و جذاب باشد.

 چه خبر از سریال؟

شمشیر در تاریکی در موازات قسمت های ابتدایی فصل چهارم که سال گذشته پخش شد، پیش رفت و پیش بینی می شود تا در قسمت های آینده، به آخر این فصل برسد. حتی احتمال آن وجود دارد که قسمت های پایانی در فصل پنجم سریال بوده و آن ها را به نمایش بگذارند. و اگر اخبار را دنبال کرده باشید، می دانید که فصل جدید در ۱۲ آوریل (برابر با ۲۳ فروردین) آغاز خواهد شد. اولین قسمت آن هم با نام The Wars to Come (نبردهای پیش رو) شناخته می شود. باری دیگر و با سریال و بازی GoT، وارد دنیای افسانه ای وستروس شوید.

اولین پوستر فصل پنجم سریال | برای مشاهده تصویر با کیفیت و اندازه واقعی، روی آن کلیک کنید